جدول جو
جدول جو

معنی عاجزنوازی - جستجوی لغت در جدول جو

عاجزنوازی
(جِ نَ)
عمل عاجزنواز:
زمانه چو عاجزنوازی کند
به تند اژدها مور بازی کند.
نظامی.
و رجوع به عاجز و عاجزنواز شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از عاجزنواز
تصویر عاجزنواز
نوازندۀ عاجز، آنکه به ناتوانان کمک می کند
فرهنگ فارسی عمید
(پَ)
نوازندۀ عاجز. تیمارخوار ناتوان. که ناتوانان را نوازد و دستگیری کند:
زمین بوس شه تازه تر کرد باز
چنین گفت کای شاه عاجزنواز.
نظامی.
تواند که بانوی عاجزنواز
گشاید بما بر در گنج باز.
نظامی.
و رجوع به عاجز شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از عاجز نوازی
تصویر عاجز نوازی
عمل و کیفیت عاجز نوار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عاجز نواز
تصویر عاجز نواز
دستگیر داد رس زبون نواز نوازنده ناتوان تیمار دار عاجزان
فرهنگ لغت هوشیار