زمزمه، آواز، بانگ شادی و طرب، شادی و نشاط، برای مثال حاش للّه گر کند پیوند با طبع تو غم / طبع غم را از نشاط تو پدید آید دنه (کمال الدین اسماعیل - ۴۷۴)
زمزمه، آواز، بانگ شادی و طرب، شادی و نشاط، برای مِثال حاش للّه گر کند پیوند با طبع تو غم / طبع غم را از نشاط تو پدید آید دنه (کمال الدین اسماعیل - ۴۷۴)
قسمت اصلی یک چیز مثلاً تنۀ هواپیما، بخش اصلی بدن انسان و جانوران، جسم درخت، از روی زمین تا جای روییدن شاخه ها بافته شده، تنیده، تفته، تفنه، تنته، تنسته، تینه، برای مثال چند پری چون مگس از بهر قوت / در دهن این تنۀ عنکبوت (نظامی۱ - ۵۶)
قسمت اصلی یک چیز مثلاً تنۀ هواپیما، بخش اصلی بدن انسان و جانوران، جسم درخت، از روی زمین تا جای روییدن شاخه ها بافته شده، تَنیده، تَفته، تَفنَه، تَنتَه، تَنَستَه، تینه، برای مِثال چند پری چون مگس از بهر قوت / در دهن این تنۀ عنکبوت (نظامی۱ - ۵۶)
موضع ظن یا جای گمان بردن. ج، مظان. (آنندراج) (غیاث). جای گمان بردن چیزی راکه در آنجای است. ج، مظان. (منتهی الارب). جایی که گمان میرود چیزی در آنجا باشد. (ناظم الاطباء). مظنه الشی ٔ، جای معهود چیزی که گمان رود آن چیز در آنجاست. ج، مظان. (از اقرب الموارد) (از محیطالمحیط) : مطمح نظرش جای خطرناک و مظنۀ هلاک. (گلستان)
موضع ظن یا جای گمان بردن. ج، مَظان. (آنندراج) (غیاث). جای گمان بردن چیزی راکه در آنجای است. ج، مظان. (منتهی الارب). جایی که گمان میرود چیزی در آنجا باشد. (ناظم الاطباء). مظنه الشی ٔ، جای معهود چیزی که گمان رود آن چیز در آنجاست. ج، مظان. (از اقرب الموارد) (از محیطالمحیط) : مطمح نظرش جای خطرناک و مظنۀ هلاک. (گلستان)
گمان و پندارو اندیشه و قیاس و وهم و احتمال، گویاو شاید و یحتمل. (ناظم الاطباء) ، در تداول بازاریان ایران، نرخ. بها و نرخ تقریبی. ج، مظان و مظنه جات. (از یادداشت های به خط مرحوم دهخدا)
گمان و پندارو اندیشه و قیاس و وهم و احتمال، گویاو شاید و یحتمل. (ناظم الاطباء) ، در تداول بازاریان ایران، نرخ. بها و نرخ تقریبی. ج، مظان و مظنه جات. (از یادداشت های به خط مرحوم دهخدا)
استخوان زنخ فک اسفل ذقن. دانه ای که مرغ از زمین برچیند و بخورد، هر طبقه از دیوار گلی، دیوار گلی، قسمتی از ساختمان پوسته جامد کره زمین که دارای ساختمان مشابه از لحاظ مواد ترکیبی است و آثار و بقایای فسیل شناسی آن مربوط بیک زمانست طبقه زمین
استخوان زنخ فک اسفل ذقن. دانه ای که مرغ از زمین برچیند و بخورد، هر طبقه از دیوار گلی، دیوار گلی، قسمتی از ساختمان پوسته جامد کره زمین که دارای ساختمان مشابه از لحاظ مواد ترکیبی است و آثار و بقایای فسیل شناسی آن مربوط بیک زمانست طبقه زمین