- ظلوم
- بسیار ظلم کننده، بسیار ستمکار
معنی ظلوم - جستجوی لغت در جدول جو
- ظلوم
- بسیار ستم کننده
- ظلوم ((ظَ))
- بسیار ستمکار
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ظلوم بودن بسیار ستمکار بودن
ستمدیده
ستم رسیده، کسی که به او ظلم و تعدّی شده، ستم دیده
جفا شده، ستمدیده
دانش ها
بردباری و عقل
تاریکی، تاریکی اول شب
میزان صدا در هر سیستم صوتی، دکمه یا پیچی که با آن صدای سیستم صوتی را تنظیم می کنند
ملامت شده، سرزنش شده، نکوهیده
ظالم ها، ستمگران، بیدادگران، جباران، ظالمین، ظلمه، جمع واژۀ ظالم
علم ها، دانستن ها، یقین ها، معرفت ها، دانش ها، جمع واژۀ علم
تاریک شدن شب، تاریکی، تاریکی اول شب. پر ستم بسیار ستم، جمع ظلمت تاریکی ها، جمع ظلم ستمها، جمع ظالم ستمکاران، جمع ظلمت، تاریکی ها تاریگرایی آغاز شب پسین ستم پیشه، شتر کش (قصاب شتر) ستم، چپ چپ نگاه کردن، جمع ظلم، ستم ها، جمع ظالم، ستمکاران بسیار ستم، ظلوم، ستمکار سخت
ستمدیده، مظلوم
جمع ظل سایه ها
جمع ظلف سمهای شکافته زنگله ها، جمع ظلف، ژنگله ها سم های شکافته
دانشها
ملامت کرده شده
مظلوم، ستمدیده، بسیار ستمگر
شترمرغ، پرنده ای با گردن و پاهای دراز و سر و بال های کوچک که نمی تواند پرواز کند ولی به سرعت می دود، مرغ آتش خوار
بسیار ظلم کننده
بیداد، جفا، ستم
ستم کردن، جور، ستمگری، بیداد، ستم