معنی ظلول - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با ظلول
ظلول
- ظلول
- ظَل ّ. روز گذاشتن. همه روز کاری کردن. (تاج المصادر بیهقی) : ظَل َّ نهاره یفعل کذا، یعنی تمام روز چنین میکند، و کذا ظَل َّ لیله یفعل کذا
لغت نامه دهخدا
بلول
- بلول
- نجات یافتن و رستگار شدن، سرد و نمناک شدن باد، در آویختن
فرهنگ لغت هوشیار
ذلول
- ذلول
- رام مطیع منقاد جمع اذله و ذلل. رام فرمانبردار سر به زیر
فرهنگ لغت هوشیار
الول
- الول
- سریانی دوازدهمین ماه سال سریانی برابر با آذر انجیر معابد دوازدهمین ماه سال سریانی ایلول
فرهنگ لغت هوشیار