- ظرف
- آوند
معنی ظرف - جستجوی لغت در جدول جو
- ظرف
- جای چیزی، باردان، آنچه در آن چیزی نهند
- ظرف ((ظَ فَ))
- آوند، هر آن چه که در آن چیزی بگذارند، جمع ظروف، فاصله زمانی
- ظرف
- وسیله ای مقعر و فرورفته که برای پختن و خوردن غذا و نگهداری برخی چیزها کاربرد دارد مانند بشقاب، لیوان، قابلمه و ماهی تابه
ظرف زمان: در دستور زبان علوم ادبی اسمی که دلالت بر زمان وقوع چیزی می کند، اسم زمان
ظرف مکان: در دستور زبان علوم ادبی اسمی که دلالت بر مکان وقوع و استقرار چیزی می کند، اسم مکان
ظرف لعاب دار: ظرفی که آن را لعاب داده باشند
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
زیرک، خوش طبع نکته سنج، بذله گوی، زیبا خوشگل جمع ظرفاء
ظریف ها، نکته سنج ها، خوش طبع ها، کنایه از شیرین گفتارها، لطیفه گوها، کنایه از زیباها، خوشگل ها، خوش هیکل ها، دارای ظرافت ها، جمع واژۀ ظریف
زیرک نمایی، نازک کاری، زیرکی نمودن، ظرافت ورزیدن، زیرکی، ظرافت، جمع تظرفات
زیرکی نمودن، خود را زیرک و نکته سنج وانمود ساختن، ظرافت نمودن
گنجایش، گنجانه
شستشوی ظرف ها، شستن ظرف، ماشینی که ظرف های آشپزخانه در آن شسته می شود، جای مخصوصی در آشپزخانه که در آن ظرف می شویند
ظرفی که آن را لعاب داده باشند
در دستور زبان علوم ادبی اسمی که دلالت بر زمان وقوع چیزی می کند، اسم زمان
گنجایش، وسع، کنایه از استعداد، قابلیت، اندازه، میزان
در دستور زبان علوم ادبی اسمی که دلالت بر مکان وقوع و استقرار چیزی می کند، اسم مکان
برد بار نبودن تاب نداشتن استعداد و حوصله نداشتن
گنجای نایی
گنجای هایی
گنجا داشتن، آتاوی داشتن توان داشتن گنجایش داشتن وسع داشتن، استعداد داشتن قابلیت داشتن: جمشید ظرفیت این شغل را ندارد، حوصله داشتن تحمل داشتن
گنجای کهربی
گنجایش وسع: اتومبیل با ظرفیت ... تن بار، آبگیر، استعداد قوه قابلیت، ظرفیت یک اتم برابر با عده الکترون های است که می تواند (هنگام ترکیب با عناصر دیگر) از دست بدهد و یا می تواند بگیرد و یا در ضمن واکنش شیمیایی با اتم دیگری شرکت کند. بدیهی است ظرفیت یک عنصر وقتی ظاهر می شود که جسم به صورت ترکیب در آید بنابرین نمی توان برای یک عنصری که وارد ترکیبات شیمیایی نشده ظرفیت بیان کرد مگر آن که بگوییم ظرفیت آن صفر است مثلا ظرفیت اتم سدیم و اتم کلر هر دو صفر است و در کلر سدیم کلر دارای ظرفیت منفی (- 1) و سدیم دارای ظرفیت مثبت (1) است. معمولا ظرفیت یک عنصر را با ئیدرژن می سنجند یعنی ظرفیت یک عنصر برابر عده اتمهای ئیدرژنی است که با یک اتم آن عنصر ترکیب می شوند. یا ظرفیت الکتریکی. مقدار الکتریسیته ایست که باید به یک جسم داد تا به سطح آن از صفر بیک ولت برسد. واحد آن فاراد است. زهی گنج گنجا، آبگیر، بارگیر، آتاوی (استعداد)
آوند شوی
جمع ظریف، تاژان زیرکان زیرک، خوش طبع نکته سنج، بذله گوی، زیبا خوشگل جمع ظرفاء
پایان زند گی به، جام لبریز
تاپو
کانور ظرف که در آن چیزهای خشک ریزند خشکور
دگ دیگ
استک
دگ دیگ
در آیین یسنا پتواسک
دوشنه چیری (گویش گیلکی)
سیس شیرخوری
شست و شوی ظرفها
بلوک ساغر
بردی