جدول جو
جدول جو

معنی ظرف

ظرف((ظَ فَ))
آوند، هر آن چه که در آن چیزی بگذارند، جمع ظروف، فاصله زمانی
تصویری از ظرف
تصویر ظرف
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با ظرف

ظرف

ظرف
وسیله ای مقعر و فرورفته که برای پختن و خوردن غذا و نگهداری برخی چیزها کاربرد دارد مانند بشقاب، لیوان، قابلمه و ماهی تابه
ظَرف زمان: در دستور زبان علوم ادبی اسمی که دلالت بر زمان وقوع چیزی می کند، اسم زمان
ظَرف مکان: در دستور زبان علوم ادبی اسمی که دلالت بر مکان وقوع و استقرار چیزی می کند، اسم مکان
ظَرف لعاب دار: ظرفی که آن را لعاب داده باشند
ظرف
فرهنگ فارسی عمید