جدول جو
جدول جو

معنی طیطوس - جستجوی لغت در جدول جو

طیطوس
از قیاصرۀ روم بعداز مسیح پسر امپراطور وسپاسپن است، مدت سلطنتش دو سال بود، (عیون الانباء ج 1 ص 73)، وی چهل سال پس از ارتفاع مسیح با یهودیها جنگید و زیاد کشت و اسیر کرد، (ایران باستان ج 3 ص 2566)، و رجوع به ص 59 و 140 مجمل التواریخ و القصص و ص 2569 و 2470 ایران باستان شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از طیطوی
تصویر طیطوی
نوعی مرغ دریایی
فرهنگ فارسی عمید
طوطی
لغت نامه دهخدا
نوعی از مرغابی باشد، و طیتو نیز گفته اند، (برهان) (آنندراج)، مرغ آبی، (حاشیۀ فرهنگ اسدی نخجوانی) :
پادشا سیمرغ دریا را ببرد
خانه و بچه بدان طیطو سپرد،
رودکی،
و در حاشیۀ برهان چ معین آمده است: طیطو، طیطوی = تیتو، از سانسکریت ’تیتیبها’ (مرغی است)، این کلمه توسط برزویه مترجم کلیله و دمنه به پهلوی، وارد زبان مزبور شد و در فارسی بصورت تیتو درآمد، نوعی طیطوی، قطای بلندپا، سنگخوارک
لغت نامه دهخدا
(طِ)
پسر اسفیانوس ملک روم، تقریباً چهل سال پس از ارتفاع عیسی بن مریم، بیت المقدس (اورشلیم) را گرفت، و سنگی بر سنگی باقی نگذاشت. (ایران باستان ج 3 ص 2547 و 2548). و نیز رجوع به مجمل التواریخ والقصص ص 437 شود. تیتوس امپراتور روم از سال 79 تا 81 میلادی رجوع به تیتوس شود
لغت نامه دهخدا
یکی از پادشاهان روم که مدت دو سال جهانبانی کرد. (حبیب السیر چ تهران ج 1 ص 76)
لغت نامه دهخدا
(طی طَ وا)
نوعی از مرغ سنگخوار یاغیر آن است. (منتهی الارب). قسمی از قطا بلندپای یا مرغی دیگر. (قاموس). ضرب من القطا او غیره و قیل هو طائر لایفارق الاّجام و کثره المیاه. (قطر المحیط). ارسطاطالیس گفته است در کتاب ’النعوت’ که آن مرغیست که هیچگاه در غیر بیشه و آب فراوان زیست نکند، چه این پرنده گیاه و گوشت نخورد و قوت آن از کرمهای متولد از کثافات کنار بیشه ها میباشد. باز شکاری از آنجا که درنتیجۀ تولید حرارت در کبد غالباً بیمار گردد در جستجوی طیطوی افتد، چون آن را آشکار کند کبد وی را بخورد و بهبود یابد. هنگام آواز کردن آرام باشد و هیچگاه از موضع خود دور نشود مگر هنگامی که باز در جستجوی وی بود که در آن وقت از جای خود فرار کند و محل خویش را تغییر دهد. چون شب درآید فریاد و فرار کند امادر روز هنگام فرار آواز نکند و خود را میان گیاهها پنهان سازد. (حیوه الحیوان) : زعموا ان ّ طائراً من طیور البحر یقال له الطیطوی کان وطنه ساحل البحر. (کلیله و دمنۀ ابن المقفع). و او راست (مریخ را) شب پرو طیطوی و هر مرغی که سرخ باشد. (التفهیم). آورده اند که نوعیست از مرغان آب، طیطوی گویند. (ترجمه کلیلۀ بهرامشاهی). رجوع به طیطو و تیتو شود
لغت نامه دهخدا
حباحب است، (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
معرب تیفوس، رجوع به تیفوس شود
لغت نامه دهخدا
غدۀ زائده، طیموس گوساله
لغت نامه دهخدا
(طَ)
نوعی کفش (؟) : گفت مادرت کهنه طرطوسی دارد گاهگاهی به پا درمیکشم. (هزلیات سعدی)
لغت نامه دهخدا
(طَ)
نام پهلوانی. (آنندراج) (غیاث اللغات). نام مبارزی از لشکر روس. (شمس اللغات). و بزبان رومی رستم را گویند (؟). (هفت قلزم)
لغت نامه دهخدا
(طُ شَ)
شهری است به شام مشرف بر دریا و نزدیک مرقب و عکا. یاقوت گوید: در این تاریخ در دست فرنگیان است. (معجم البلدان ج 6 ص 41). نام دهی پررونق. (آنندراج) (غیاث اللغات) :
صندوقچۀ عدل تو مانده ست به طرطوس
دستورچۀ جور تو در پیش و کنار است.
ناصرخسرو.
در شعر بالا در دیوان ناصرخسرو ص 55 این لفظ بصورت فوق آمده و در زیر صفحه معنی کرده اند که نام شهری است به اندلس، و آقای مجتبی مینوی در ضمن تعلیقات در ص 628 دیوان مزبور تذکر داده اند که شهری که در اندلس است طرطوشه نام دارد، و ظاهراً اینجا طرسوس یا طرطوس بر وزن قربوس (که در حالت ضرورت شعر اسکان راء رواست) صواب باشد که هر دو نام شهری از شام است. و رجوع به فرهنگ شعوری ج 2 ص 164 شود
لغت نامه دهخدا
نام صنوبر صغیر، (یادداشت مؤلف)، رجوع به صنوبر صغیر شود
لغت نامه دهخدا
(طی طَ)
شادنج بری است. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
تیتو مرغ آبی سنگخوار یلوه پرنده ایست از راسته طوطیان که دارای پرهایی سبز و زرد و قرمز زیبایی است و دارای نوک قوی و ضخیم و منقار بالایی بسیار خمیده و قرمز رنگ دو انگشت در جلو و دو انگشت در عقب دارد. طوطی از پرندگان نواحی استوایی است و در افریقای غربی و هندوستان و هندو چین فراوان است و به سبب زبان عضلانی که دارد می تواند به آسانی اصوات را تقلید کند. در آمریکای جنوبی نیز گونه های مختلف طوطی فراوانند. یا طوطی زرین نفس. قلم. یا طوطی صاحب سلامت گو. طوطی که او را تعلیم داده باشند که چون صاحب خود یا بزرگی را بیند بگوید صاحب سلامت: در میان نو خطان باقی همه نیرنگ تست طوطی صاحب سلامت گو خط شبرنگ تست. (ملا قاسم مهدی) یا طوطی صحرا. سبزه. نوعی مرغابی، نوعی مرغ سنگخوار قسمی از قطا که بلند پاست
فرهنگ لغت هوشیار
سیاخوت ک گونه ای مرغابی یلوه تیتو نوعی مرغابی، نوعی مرغ سنگخوار قسمی از قطا که بلند پاست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طیطو
تصویر طیطو
((طَ یْ))
نوعی مرغابی
فرهنگ فارسی معین