جدول جو
جدول جو

معنی طیبات - جستجوی لغت در جدول جو

طیبات
طیبه ها، طیب ها، خوش بوها، پاک دامن ها، جمع واژۀ طیبه
تصویری از طیبات
تصویر طیبات
فرهنگ فارسی عمید
طیبات
(طَیْ یِ)
جمع واژۀ طیبه که تأنیث طیب است. یعنی خوشیها، و در تمام معانی با طیّب متفق میباشد. چیزهای پاکیزه، و قوله تعالی: و رزقکم من الطیبات، روزی کرد (خدای تعالی) شما را از ملاذ و مشهیات حلال و پاکیزه. (قرآن 72/16، از تفسیر ابوالفتوح) .کلوا من طیبات ما رزقناکم (قرآن 57/2) ، بخورید این نعمتهای پاک که شما را روزی کرده ایم. (قصص العلما ص 123)، زنان پاک. زنان پارسا. قوله تعالی: الخبیثات للخبیثین و الخبیثون للخبیثات، ابن زید گفت معنی آنست که: زنان ناپارسا مردان ناپارسا را شایند، و مردان ناپارسا زنان ناپارسا را شایند و معنی بر این وجه چنان بود: الزانی لاینکح الا زانیه او مشرکه و الزانیه لاینکحها الازان. (قرآن 3/24) او مشرک چه ایشان لایق یکدیگر باشند. و کذلک القول فی الطیبات. (از تفسیر ابوالفتوح)، خوش طبعیها. ظرافتها. (غیاث اللغات) (آنندراج)، چیزهای خوش مطبوع:
زهر از قبل تو نوشداروست
فحش از دهن تو طیبات است.
سعدی.
،
{{اسم خاص}} نام قسمتی از غزلیات سعدی:
چند خواهی گفت سعدی طیبات.
سعدی
لغت نامه دهخدا
طیبات
(طَیْ یِ)
قصبۀ مرکز بخش طیبات شهرستان مشهد در 144 هزارگزی جنوب مشهد سر راه هرات. جلگه و گرمسیر با 4708 تن سکنه. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات و تریاک و زیرۀ سبز، منداب و میوه جات. شغل اهالی زراعت و تجارت و مالداری. راه آن اتومبیل رو است. دبستان و 75 باب مغازۀ مختلف دارد. دارای کار خانه برق است. ادارات دولتی، گمرک، ژاندارمری، پست و تلگراف، کلانتر مرز، آمار ثبت املاک و دفتر ازدواج و طلاق، دارائی، بخشداری و شهرداری دارد. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9). و رجوع به طایباد و تایباد شود
لغت نامه دهخدا
طیبات
(بَ)
نام مرکز بلوک پائین ولایت باخرز از ولایت باخرز و خواف خراسان واقع در جنوب کاریز. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 198). درفرهنگ جغرافیائی ایران آمده است: نام یکی از بخشهای تابعۀ شهرستان مشهد. محدود است از طرف خاور بدشت خدنگ هریرود و مرز ایران و افغانستان، از باختر به بخش حومه تربت حیدریه، از شمال بکوه بیزک و بخش تربت جام، از جنوب بکوههای باخرز. این بخش در جنوب شهرستان مشهد و آخرین حد ایران و افغانستان سر راه هرات واقعشده، از نظر تجارت قابل اهمیت میباشد زیرا کلیۀ واردات و صادرات و متبادلۀ جنسی بین ایران و افغانستان در گمرکات این بخش صورت میگیرد. دو رشته ارتفاعات معروف به کوه بیزک و باخرز بواسطۀ مجاورت با خاک افغانستان محل دستبرد دزدان و سارقین است زیرا بواسطۀ نداشتن آب کافی عبور و مرور کمتر است و علاوه بر آن تنگه ها و گدارهای خطرناکی وجود دارد که عبور از آنها خالی از اشکال نیست. هوای بخش بواسطۀ مجاورت با کویر لوت گرم و دارای وزش بادهای شدید خشک و سوزان است که از سمت دشت ناامید و سیستان از اوایل خرداد تا مردادماه جریان دارد. آب بخش از قنوات تأمین میشود. محصول عمده غلات، تریاک، زیرۀ سبز، منداب و میوه جات است. شغل اهالی زراعت و تجارت، کسب مالداری و قالیچه بافی است. راه شوسۀ هرات از این بخش عبور میکند. از طریق شهرنو به تربت حیدریه اتومبیل رو است و به اغلب آبادی ها قسمتهای مرزی جادۀ فرعی احداث شده است. این بخش از سه دهستان بنام یوسف آباد، پائین ولایت باخرز، مشهد ریزه، میان ولایت باخرز، شهرنو، بالاولایت باخرز که دارای 105 آبادی هستند تشکیل یافته و جمیع نفوس آن درحدود 47227 نفر است. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
طیبات
جمع طیبه، نازک گویی ها اشو ها مونث طیب جمع طیبات، از اعلام زنان است
فرهنگ لغت هوشیار
طیبات
((طَ یِّ))
جمع طیبه، خوش طبعی ها، خوش منشی ها
تصویری از طیبات
تصویر طیبات
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از طیبت
تصویر طیبت
شوخی، مزاح، هر چیز خوش بو، بوی خوش
به طیبت نفس: به میل خود، بی اکراه و اجبار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ثیبات
تصویر ثیبات
ثیّبه ها، زنان بی شوهر و بیوه، جمع واژۀ ثیّبه
فرهنگ فارسی عمید
دهی است از دهستان شهرنو پائین ولایت باخرز بخش طیبات شهرستان مشهد در 80هزارگزی شمال باختر طیبات. دامنه و معتدل است. 180 تن سکنۀ شیعۀ فارسی زبان دارد. آب آن از قنات و محصول آن غلات و بنشن است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(یَ)
این کلمه در برخی از فرهنگها از جمله در رشیدی و برهان و آنندراج و جهانگیری و شعوری و جز آنها به معنی خراب آمده است. مرحوم دهخدا مؤلف لغت نامه در یادداشتی نوشته اند: ’این کلمه در برهان قاطع به معنی خراب آمده است و یقیناً غلط و مصحف یباب است. ’ دکتر معین در حاشیۀ برهان قاطع دو بیت زیر مولوی را بنقل از جهانگیری و رشیدی به شاهد نقل کرده است:
کدام صبح که عشقت پیاله ای آرد
ز خواب برجهد این خفته بخت گوید هات
طرب که از تو نباشد یبات می گذرد
بیار می که به جان آمدم ز عشق یبات.
و سپس افزوده است که از این بیت معنی منقص و بیهوده استنباط می شودو ظاهراً معنی خراب را از مصحف یباب (عربی) به همین معنی گرفته اند
لغت نامه دهخدا
(بُ زَ جِ)
دهی از دهستان شهرنو بالاولایت باخرز بخش طیبات شهرستان مشهد. دامنه و معتدل است و سکنۀ آن 212 تن است. آب آن ازقنات و محصول آن غلات و زیره است. شغل اهالی زراعت وراه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(چَ)
دهی است از دهستان شهرنو بالا ولایت باخرز، بخش طیبات شهرستان مشهد. در 7هزارگزی شمال باختر طیبات واقع است، 393 تن سکنه دارد. از قنات آبیاری میشود. محصولش غلات و بنشن است. شغل اهالی زراعت و مالداری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان بالاولایت باخرز بخش طیبات شهرستان مشهد واقع در 63هزارگزی باختر طیبات. ناحیه ای است واقع در دامنه ولی معتدل. دارای 714 تن سکنه میباشد. فارسی زبانند. از قنات مشروب میشود. محصولات آنجا غلات، بنشن. اهالی به کشاورزی، مالداری گذران میکنند. راه مالرو میباشد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(سَیْ یِ)
دهی است از دهستان شهرنو بالا ولایت باخرز بخش طیبات شهرستان مشهد. دارای 530 تن سکنه. آب آن از رودخانه. محصول آنجاغلات و زیره است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(نِ)
دهی از دهستان شهر نوبالا ولایت باخرز است که در بخش طیبات شهرستان مشهد واقع است و 165 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(طَ طِ بَ)
موضعی است که عساکر مدیانیان از حضور جدعون بدانجا فرار نمودند. (سفر داوران 7:27) و گروف گمان دارد که ارتفاعش تخمیناً 60 قدم و بطرف اردن مقابل بیان واقع است. (قاموس کتاب مقدس)
لغت نامه دهخدا
(عَبْبا دِ عَ رَ)
دهی است از دهستان یوسف آباد پایین ولایت باخرز بخش طیبات شهرستان مشهد. واقع در 33هزارگزی شمال باختری طیبات. ناحیه ای است جلگه ای. هوای آن معتدل است. 69 تن سکنه دارد. آب آن از قنات تأمین میشود. محصولات آن غلات و زیره است. اهالی به کشاورزی و مالداری اشتغال دارند صنایع دستی آنهاقالیچه بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ سُ)
دهی است از دهستان شهرنو بالاولایت باخور بخش طیبات شهرستان مشهد، واقع در 90 هزارگزی شمال باختری طیبات موقع جغرافیائی آن دامنه و هوای آن معتدل است. سکنۀ آن 394 تن است. آب آن از قنات محصول آن غلات، بنشن و شغل اهالی زراعت و مالداری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(قَ کَ)
دهی است از دهستان یوسف آباد پایین ولایت باخرز بخش طیبات شهرستان مشهد، سکنۀ آن 93 تن. آب آن از قنات. محصول آن غلات، زیره و پنبه. شغل زراعت، مالداری و صنایع دستی زنان آنجا قالیچه بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
ده کوچکی است از بخش طیبات شهرستان مشهد که دارای 8 تن سکنه است. آب آن از قنات و محصول عمده اش غله است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(سُ)
دهی است از دهستان شهرنو بالا ولایت باخرز بخش طیبات شهرستان مشهد، دارای 435 تن سکنه و آب آن از رودخانه است. محصول آن غلات، بنشن و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(طَ)
جنسی از نخل که در مصر میشود. (فهرست مخزن الادویه). در فرهنگ نفیسی آمده: قسمی از خرمابن در بصره
لغت نامه دهخدا
(شَ رِ نَ)
قصبۀ مرکز دهستان بخش طیبات تابع شهرستان مشهد است و 2661 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
قریه ای است از توابع آمل، (سفرنامۀ مازندران رابینو ص 112)
لغت نامه دهخدا
(ثَیْ یِ)
جمع واژۀ ثیب. زنان بیوه از شوی مرده و یا طلاق گرفته
لغت نامه دهخدا
(وَ)
جمع واژۀ ویبه. (اقرب الموارد). رجوع به ویبه شود
لغت نامه دهخدا
پیمانه ای معادل شش یک اردب و معادل چهار صاع است، (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(یَ)
جمع واژۀ عیبه. (اقرب الموارد). رجوع به عیبه شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از ثیبات
تصویر ثیبات
جمع ثیب، مردان زن گرفته، زنان شوهر کرده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ویبات
تصویر ویبات
جمع ویبه، بد آمدها رسوایی ها
فرهنگ لغت هوشیار
این واژه در پاره ای از واژه نامه ها آمده و به آرش ویران پارسی دانسته شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تقطیبات
تصویر تقطیبات
جمع تقطیب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طیبت
تصویر طیبت
مزاح، خوش طبعی، خوش مزگی، بازی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طیبت
تصویر طیبت
((طَ یْ بَ))
مزاح، حلال، خالص
فرهنگ فارسی معین
شوخ طبعی، مزاح، پاک، خالص
فرهنگ واژه مترادف متضاد