معنی طپندگی - جستجوی لغت در جدول جو
طپندگی
(طَ پَ دَ / دِ)
حالت طپنده
ادامه...
حالت طپنده
لغت نامه دهخدا
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تصویر دوندگی
دوندگی
تک و دو، عمل دونده
ادامه...
تک و دو، عمل دونده
فرهنگ فارسی عمید
تصویر آکندگی
آکندگی
انباشتگی، پری
ادامه...
انباشتگی، پُری
فرهنگ فارسی عمید
تصویر کنندگی
کنندگی
کننده بودن
ادامه...
کننده بودن
فرهنگ فارسی عمید
تصویر پندگیر
پندگیر
آنکه قبول پند و اندرز کند، پندگیرنده
ادامه...
آنکه قبول پند و اندرز کند، پندگیرنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویر ماندگی
ماندگی
خستگی، خسته بودن، جراحت
ادامه...
خستگی، خسته بودن، جراحت
فرهنگ فارسی عمید
تپندگی
(تَ پَ دَ / دِ)
رجوع به طپندگی شود
ادامه...
رجوع به طپندگی شود
لغت نامه دهخدا
طپیدگی
(طَ دَ / دِ)
حالت طپیده. تپش. طپش. اضطراب. لرزه. لجاجه: طپیدگی از گرسنگی. (منتهی الارب)
ادامه...
حالت طپیده. تپش. طپش. اضطراب. لرزه. لجاجه: طپیدگی از گرسنگی. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
تصویر ماندگی
ماندگی
تعب و ناتوانی و خستگی، کوفتگی
ادامه...
تعب و ناتوانی و خستگی، کوفتگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر لمندگی
لمندگی
حالت و کیفیت لمنده
ادامه...
حالت و کیفیت لمنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر کنندگی
کنندگی
حالت و کیفیت کننده، فاعلیت
ادامه...
حالت و کیفیت کننده، فاعلیت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر پزندگی
پزندگی
عمل پختن عمل پزنده
ادامه...
عمل پختن عمل پزنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر پرندگی
پرندگی
حالت و چگونگی پرنده
ادامه...
حالت و چگونگی پرنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر خرندگی
خرندگی
عمل خریدار، خریداری
ادامه...
عمل خریدار، خریداری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر چمندگی
چمندگی
خرامندگی، رفتار بناز و خرام
ادامه...
خرامندگی، رفتار بناز و خرام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر چسپندگی
چسپندگی
چسبنده بودن چسبناک بودن
ادامه...
چسبنده بودن چسبناک بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر زنندگی
زنندگی
زشتی، نفرت انگیزی، نامطبوعی
ادامه...
زشتی، نفرت انگیزی، نامطبوعی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر درندگی
درندگی
عمل درنده، سبعیت
ادامه...
عمل درنده، سبعیت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر برندگی
برندگی
تیزی، برش، عمل برنده
ادامه...
تیزی، برش، عمل برنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر بسندگی
بسندگی
کفایت کفاف اکتفا، شایستگی سزاواری
ادامه...
کفایت کفاف اکتفا، شایستگی سزاواری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر آگندگی
آگندگی
کیفیت و حالت آگنده
ادامه...
کیفیت و حالت آگنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر روندگی
روندگی
عمل رفتن، سرعت حرکت چالاکی در رفتار
ادامه...
عمل رفتن، سرعت حرکت چالاکی در رفتار
فرهنگ لغت هوشیار
آکندگی
حالت و کیفیت آکنده عمل آکنده، پری معده امتلا معده رودل، جمعیت مقابل پراکندگی تفرقه، گوشتناکی پرگوشتی: آکندگی بازو
ادامه...
حالت و کیفیت آکنده عمل آکنده، پری معده امتلا معده رودل، جمعیت مقابل پراکندگی تفرقه، گوشتناکی پرگوشتی: آکندگی بازو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر دهندگی
دهندگی
دهش و عطیه و موهبت و سخاوت و کرم
ادامه...
دهش و عطیه و موهبت و سخاوت و کرم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر دوندگی
دوندگی
تند رونده و تازنده و تاخت کننده، شتابنده
ادامه...
تند رونده و تازنده و تاخت کننده، شتابنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر دنندگی
دنندگی
دوندگی به نشاط، خرامندگی
ادامه...
دوندگی به نشاط، خرامندگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر راندگی
راندگی
دور گردیده بودن
ادامه...
دور گردیده بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر رجندگی
رجندگی
رزندگی عمل رنگ کردن
ادامه...
رزندگی عمل رنگ کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر زنندگی
زنندگی
((زَ نَ دَ یا دِ))
زشتی
ادامه...
زشتی
فرهنگ فارسی معین
تصویر سهندگی
سهندگی
آلرژی
ادامه...
آلرژی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویر بسندگی
بسندگی
اکتفا، قناعت، کفایت
ادامه...
اکتفا، قناعت، کفایت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویر برندگی
برندگی
برَندگی
Bluntness
ادامه...
Bluntness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویر برندگی
برندگی
بُرَندِگی
тупость
ادامه...
тупость
دیکشنری فارسی به روسی
تصویر برندگی
برندگی
بُرَندِگی
Stumpfheit
ادامه...
Stumpfheit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویر برندگی
برندگی
بُرَندِگی
тупість
ادامه...
тупість
دیکشنری فارسی به اوکراینی