جدول جو
جدول جو

معنی طَالَ - جستجوی لغت در جدول جو

طَالَ
زیاد اصرار کردن، او مدّت زیادی طول کشید، طولانی کردن، دراز کردن
دیکشنری عربی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

شناور بودن، غرّش کرد
دیکشنری عربی به فارسی
پرواز کردن، او پرواز کرد
دیکشنری عربی به فارسی
گفتن، او گفت
دیکشنری عربی به فارسی
کج کردن، پول
دیکشنری عربی به فارسی
تقاضا کردن، دانشجو
دیکشنری عربی به فارسی
طولانی کردن، طولانی کرد
دیکشنری عربی به فارسی
پرگویی، طولانی شدن گفتار
دیکشنری عربی به فارسی