جدول جو
جدول جو

معنی طماغه - جستجوی لغت در جدول جو

طماغه
(طُ غَ / غِ)
رجوع به طماقه شود
لغت نامه دهخدا
طماغه
ترکی کلاه باز کلاه جره جره در پارسی نرینه باز را گویند
تصویری از طماغه
تصویر طماغه
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تماغه
تصویر تماغه
کلاه، کاکل باز یا شاهین، برای مثال کبوتر کاو به زنهارش درآید / تماغه از سر شاهین رباید (کلیم - لغتنامه - تماغه)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دماغه
تصویر دماغه
پیش آمدگی چیزی مثلاً دماغۀ کوه، دماغۀ کشتی، دماغۀ در، در علم جغرافیا قطعۀ زمین باریک که میان دریا پیش رفته باشد
فرهنگ فارسی عمید
(دُ غَ / غِ)
تاج باز شکاری و جز آن. (ناظم الاطباء) (از آنندراج) :
هر کس که به غیر او نظربازی کرد
شد عینک او دماغۀ دیدۀ او.
شرف (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(طُ قَ / قِ)
طماقه و طماقه هر دو یکی است به ابدال قاف و غین معجمه به معنی کلاه باز و جرّه و غیره، و این لفظ ترکی است. (غیاث) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(طَ چَ / چِ)
سیلی. طپانچه: سمال پدر قبیله ای بدان جهت که شخصی را به طماچه کور کرد. (منتهی الارب). سالقه، زنی که در مصیبت بسیار بانگ کند و روی خود را طماچه زند. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(طَمْ ما حَ)
تأنیث طماح. زنی که بشهوت بمردان نگرد. طامح
لغت نامه دهخدا
(حَصْوْ)
حرز کردن. اندازه نمودن، نگاه داشتن چیزی را. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(طَ سَ)
تخمین. دید. حرز
لغت نامه دهخدا
(حِصْ صَ)
طمع کردن. (تاج المصادر). طماعیه. (منتخب اللغات). طمع داشتن. (منتخب اللغات)
لغت نامه دهخدا
(دَ غَ / غِ)
بینی کوه و تیغۀکوه. (ناظم الاطباء). نوکی پیش آمده از کوه. (یادداشت مؤلف) ، کمان کشتی. تماغه. (ناظم الاطباء) ، چوبی به درازای در میان دو مصراع و متصل به یکی از آن دو که درز میانین را پوشد چون دو لنگه را پیش کنند یعنی ببندند. (یادداشت مؤلف).
- دماغۀ در، بینی در. محجوبه. انف باب. رتاج. (یادداشت مؤلف).
، رأس یعنی نوک پیش آمده از خاک در دریا. نوک زبانۀ خشکی در آب. رأس. سنگپوز یا قطعه زمینی کمابیش نوک دار که در دریا یا در دریاچه پیش رفته باشد. (دایرهالمعارف فارسی). رأس الرجاء الصالح، دماغۀ امید نیک. (از یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(تُ غِ)
کلاه شاهین و باز و امثال آن. کلاه باز شکاری. (ناظم الاطباء) :
کبوتر کو به زنهارش درآید
تماغه از سر شاهین رباید.
کلیم (از آنندراج).
شهباز قدرتش چو زند بال و پر بهم
نه چرخ را بیفکند از سر تماغه وار.
علیرضا تجلی (ایضاً)
لغت نامه دهخدا
تصویری از طماعه
تصویر طماعه
آزمندی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طماقه
تصویر طماقه
ترکی کلاه باز کلاه جره جره در پارسی نرینه باز را گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طماله
تصویر طماله
اسپانیایی تازی گشته مشک چوپان از گیاهان مشک چوپان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طمانه
تصویر طمانه
آرامیدن دست کشیدن از کار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دماغه
تصویر دماغه
نوکی پیش آمده از کوه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طماچه
تصویر طماچه
نادرست نویسی توانچه سیلی تپانچه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دماغه
تصویر دماغه
((دَ غِ))
هر چیز پیش آمده ای که شبیه دماغ باشد، پیش رفتگی خشکی در دریا
فرهنگ فارسی معین
دماغه ی در، لبه ی یک لنگه در، قلاب ثابت چارچوب در که زنجیر
فرهنگ گویش مازندرانی