سیلی. طپانچه: سمال پدر قبیله ای بدان جهت که شخصی را به طماچه کور کرد. (منتهی الارب). سالقه، زنی که در مصیبت بسیار بانگ کند و روی خود را طماچه زند. (منتهی الارب)
سیلی. طپانچه: سمال پدر قبیله ای بدان جهت که شخصی را به طماچه کور کرد. (منتهی الارب). سالقه، زنی که در مصیبت بسیار بانگ کند و روی خود را طماچه زند. (منتهی الارب)
بینی کوه و تیغۀکوه. (ناظم الاطباء). نوکی پیش آمده از کوه. (یادداشت مؤلف) ، کمان کشتی. تماغه. (ناظم الاطباء) ، چوبی به درازای در میان دو مصراع و متصل به یکی از آن دو که درز میانین را پوشد چون دو لنگه را پیش کنند یعنی ببندند. (یادداشت مؤلف). - دماغۀ در، بینی در. محجوبه. انف باب. رتاج. (یادداشت مؤلف). ، رأس یعنی نوک پیش آمده از خاک در دریا. نوک زبانۀ خشکی در آب. رأس. سنگپوز یا قطعه زمینی کمابیش نوک دار که در دریا یا در دریاچه پیش رفته باشد. (دایرهالمعارف فارسی). رأس الرجاء الصالح، دماغۀ امید نیک. (از یادداشت مؤلف)
بینی کوه و تیغۀکوه. (ناظم الاطباء). نوکی پیش آمده از کوه. (یادداشت مؤلف) ، کمان کشتی. تماغه. (ناظم الاطباء) ، چوبی به درازای در میان دو مصراع و متصل به یکی از آن دو که درز میانین را پوشد چون دو لنگه را پیش کنند یعنی ببندند. (یادداشت مؤلف). - دماغۀ در، بینی در. محجوبه. انف باب. رتاج. (یادداشت مؤلف). ، رأس یعنی نوک پیش آمده از خاک در دریا. نوک زبانۀ خشکی در آب. رأس. سنگپوز یا قطعه زمینی کمابیش نوک دار که در دریا یا در دریاچه پیش رفته باشد. (دایرهالمعارف فارسی). رأس الرجاء الصالح، دماغۀ امید نیک. (از یادداشت مؤلف)
کلاه شاهین و باز و امثال آن. کلاه باز شکاری. (ناظم الاطباء) : کبوتر کو به زنهارش درآید تماغه از سر شاهین رباید. کلیم (از آنندراج). شهباز قدرتش چو زند بال و پر بهم نه چرخ را بیفکند از سر تماغه وار. علیرضا تجلی (ایضاً)
کلاه شاهین و باز و امثال آن. کلاه باز شکاری. (ناظم الاطباء) : کبوتر کو به زنهارش درآید تماغه از سر شاهین رباید. کلیم (از آنندراج). شهباز قدرتش چو زند بال و پر بهم نه چرخ را بیفکند از سر تماغه وار. علیرضا تجلی (ایضاً)