- طلطل
- بیماری همیشگی
معنی طلطل - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جنبانیدن
طلل ها، ویرانه ها، کالبدها و هیکل چیزی، جمع واژۀ طلل
جمع طل، ریزه باران ها فارسی گویان ساخته اند به جای طلول و اطلال که رمن طلل است ویرانه ها
درد پشت، درد بی درمان
شگفت انگیز و نیکو: مرد، شگفت آور هر چیز، خونرایگانی، شبنم زده
جمع طلل، ویرانه ها کم دادن کم کردن، خونرایگانی پاک شدن خون بی کیفر ماندن کشنده، بارندگی تنک نرم باریدن، ناچیز گردانیدن، امروز و فردا کردن، اندودن چیزی را، باز داشتن باران نرم با قطرات ریز، جمع طلال
جمع طل، جاهای خراب
آثار به جامانده از خانه ای که خراب شده است، ویرانه، کالبد و هیکل چیزی
آثار خانه و عمارت
طلّ ها، باران های نرم و اندک با قطره های ریز، جمع واژۀ طلّ