معنی طلال - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با طلال
طلال
- طلال
- جمع طل، ریزه باران ها فارسی گویان ساخته اند به جای طلول و اطلال که رمن طلل است ویرانه ها
فرهنگ لغت هوشیار
طلال
- طلال
- موضعی است در شعر ابوالصخر الهذلی:
یفیدون القیان مقینات
کاطلاءالنعاج بذی طَلال.
(از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
بلال
- بلال
- پارسی است بابا گندم مک مکابج (گویش گیلکی) آذر بویه تری نمناکی، تر گردان تر کننده، نامی است در تازی آذربویه اشنان، ذرت ذرت
فرهنگ لغت هوشیار