جمع واژۀ طالب. (منتهی الارب). - طلبۀ علم، دانش پژوهان. جویندگان علم. و فارسی زبانان آن را به صورت مفرد بمعنی دانشجوی علوم قدیم بکار برند مانند عمله و تبعه
جَمعِ واژۀ طالب. (منتهی الارب). - طلبۀ علم، دانش پژوهان. جویندگان علم. و فارسی زبانان آن را به صورت مفرد بمعنی دانشجوی علوم قدیم بکار برند مانند عمله و تبعه
ابن قیس بن عاصم. از مردان عرب. این شعر از یکی از فرزندان اوست: و کنت اذا خاصمت خصماً کببته علی الوجه حتی خاصمتنی الدراهم فلما تنازعنا الخصومه غلبت علی و قالوا قم فانک ظالم. (عیون الاخبار ج 3 ص 123)
ابن قیس بن عاصم. از مردان عرب. این شعر از یکی از فرزندان اوست: و کنت اذا خاصمت خصماً کببته علی الوجه حتی خاصمتنی الدراهم فلما تنازعنا الخصومه غلبت علی و قالوا قم فانک ظالم. (عیون الاخبار ج 3 ص 123)
زاغ پیسه، پرنده ای شبیه کلاغ با پرهای سیاه و سفید، شک، عکّه، کسک، کلاغ پیسه، کشکرت، زاغ پیسه، زاغه پیسه، عکعک، عقعق، کلاژه، غلپه، کلاژاره، قلازاده، برای مثال زاغ سیه بودم یک چند نون / باز چو غلبه شدستم دو رنگ (منجیک - شاعران بی دیوان - ۲۳۶)
زاغ پیسه، پرنده ای شبیه کلاغ با پرهای سیاه و سفید، شُک، عَکِّه، کَسَک، کلاغ پیسه، کشکرت، زاغ پیسه، زاغه پیسه، عَکعَک، عَقعَق، کَلاژه، غُلپَه، کَلاژاره، قَلازاده، برای مِثال زاغ سیه بودم یک چند نون / باز چو غلبه شدستم دو رنگ (منجیک - شاعران بی دیوان - ۲۳۶)
طبل کوچک، صندوقچه یا قوطی یا ظرفی از چوب یا شیشه که در آن عطر نگه داری می کردند، طبل عطّار برای مثال طبلۀ عطار است گویی در میان گلستان / تخت بزّاز است گویی در میان لاله زار (امیرمعزی - ۲۰۳)
طبل کوچک، صندوقچه یا قوطی یا ظرفی از چوب یا شیشه که در آن عطر نگه داری می کردند، طَبلِ عَطّار برای مِثال طبلۀ عطار است گویی در میان گلستان / تخت بزّاز است گویی در میان لاله زار (امیرمعزی - ۲۰۳)
چیره شدن، چیرگی یافتن، چیرگی، پیروزی، کنایه از ازدحام جمعیت، کنایه از فریاد غلبه داشتن: چیره و پیروز بودن، کنایه از بیشتر بودن غلبه کردن: چیره و پیروز شدن، کنایه از فریاد کردن
چیره شدن، چیرگی یافتن، چیرگی، پیروزی، کنایه از ازدحام جمعیت، کنایه از فریاد غلبه داشتن: چیره و پیروز بودن، کنایه از بیشتر بودن غلبه کردن: چیره و پیروز شدن، کنایه از فریاد کردن
تبوراک، بیله پیله، بویدان، خاشکدان تبنگو (صندوق)، پتنی تبگ بزرگ، آماسه صندوق کوچک صندوقچه، بویدان سلمه عطار جونه طبل عطار، طبق چوبین بزرگ که میوه های فروختنی را در آن گذارند، قسمی طبل در بنگاله. یا طبله بازیاری. آلتی است از موهای بافته که قوشچیان بر دست دارند و چون آن را مقابل باز پرواز آمده حرکت دهند باز بر گردد و بر دست جای گیرد. یا شکم طبله کردن، پر خوردن شکمبارگی کردن، طفیلی شدن
تبوراک، بیله پیله، بویدان، خاشکدان تبنگو (صندوق)، پتنی تبگ بزرگ، آماسه صندوق کوچک صندوقچه، بویدان سلمه عطار جونه طبل عطار، طبق چوبین بزرگ که میوه های فروختنی را در آن گذارند، قسمی طبل در بنگاله. یا طبله بازیاری. آلتی است از موهای بافته که قوشچیان بر دست دارند و چون آن را مقابل باز پرواز آمده حرکت دهند باز بر گردد و بر دست جای گیرد. یا شکم طبله کردن، پر خوردن شکمبارگی کردن، طفیلی شدن