ابوالمهلب هدیم بن عثمان بن عیسی بن هدیم بن عتیق طفاوی. از مردم بصره بوده است. اواز بندام بن مسکین و عباده بن زادان و ابوهلال راسی و حمادبن سلمه و قاسم بن فضل حدانی و عبدالعزیز بن مسلم روایت دارد و ابوزرعه و ابوحاتم رازیان و گروه دیگری از وی روایت کرده اند. (از انساب سمعانی برگ 371) مدرک بن عبدالرحمان طفاوی. از مردم بصره بوده و از حمیدطویل روایت کرده است. (از انساب سمعانی برگ 371)
ابوالمهلب هدیم بن عثمان بن عیسی بن هدیم بن عتیق طفاوی. از مردم بصره بوده است. اواز بندام بن مسکین و عباده بن زادان و ابوهلال راسی و حمادبن سلمه و قاسم بن فضل حدانی و عبدالعزیز بن مسلم روایت دارد و ابوزرعه و ابوحاتم رازیان و گروه دیگری از وی روایت کرده اند. (از انساب سمعانی برگ 371) مدرک بن عبدالرحمان طفاوی. از مردم بصره بوده و از حمیدطویل روایت کرده است. (از انساب سمعانی برگ 371)
خرمن ماه، خرمن آفتاب. (منتهی الارب). سرای آفتاب. (مهذب الاسماء). دایرۀ گرد آفتاب و گرد ماه و اکثر استعمال آن در دایره ای که گرد آفتاب پدید آید کنند و دایرۀ گرد ماه را هاله گویند. (منتخب اللغات) ، کفک دیگ. (منتهی الارب). کفی که بالای دیگ ظاهر شود. (منتخب اللغات) ، پاره ای از هر چیزی. یقال: اصبنا طفاوهً من الربیع، ای شیئاً منه. (منتهی الارب)
خرمن ماه، خرمن آفتاب. (منتهی الارب). سرای آفتاب. (مهذب الاسماء). دایرۀ گرد آفتاب و گرد ماه و اکثر استعمال آن در دایره ای که گرد آفتاب پدید آید کنند و دایرۀ گرد ماه را هاله گویند. (منتخب اللغات) ، کفک دیگ. (منتهی الارب). کفی که بالای دیگ ظاهر شود. (منتخب اللغات) ، پاره ای از هر چیزی. یقال: اصبنا طفاوهً من الربیع، ای شیئاً منه. (منتهی الارب)
نام قبیله ای است از قیس غیلان و هو منبه بن اعصربن سعد بن قیس غیلان. (منتهی الارب). طایفه ای از قیس غیلان. (عیون الاخبار ج 3 ص 206 حاشیه) ، موضعی است به بصره و بنام قبیله ای که بدانجا فرودآمدند نامیده شده است. (عیون الاخبار ج 3 ص 206 حاشیه)
نام قبیله ای است از قیس غیلان و هو منبه بن اعصربن سعد بن قیس غیلان. (منتهی الارب). طایفه ای از قیس غیلان. (عیون الاخبار ج 3 ص 206 حاشیه) ، موضعی است به بصره و بنام قبیله ای که بدانجا فرودآمدند نامیده شده است. (عیون الاخبار ج 3 ص 206 حاشیه)
ابوجعفر احمد بن محمد بن سلمه بن سلامه بن عبدالملک الازدی الطحاوی. وی از قریۀ طحا که یکی از قرای مصر است میباشد. ولادت او بسال 229 ه. ق. و وفات وی در سال 321 هجری قمری بوده، خواهرزادۀ مزنی فقیه شافعی است. خود از مذهب شافعی به مذهب حنفی بازگشت و با احمد بن طولون معاصر بوده است. مردی بینوا بود، و چندی از دستمزدی که برای کتابت جهت قاضی ابوعبیدالله محمد بن عبده دریافت میداشت، زندگانی و گذران میکرد تا مالی بدست آورد و عاقبت ریاست حنفیان درمصر بدو محول شد. سنش بهشتاد رسید، کتب بسیاری در فقه حنفی تألیف کرده و در تاریخ نیز او را تألیفی است. رجوع به فهرست ابن الندیم ص 292 شود. یاقوت در معجم البلدان در ضمن مادۀ ’طحا’ بعد از ذکر نسب ابوجعفر گوید: و لیس من نفس طحا، و انما هو من قریه قریبه منها یقال لها طحطوط، فکره ان یقال طحطوطی، فنظن انه منسوب الی الضراط. (معجم البلدان ج 6 ص 30). زرکلی در الاعلام کتب زیر را به طحاوی نسبت داده است: 1- بیان السنه مطبوع رساله ای است. 2- المحاضر و السجلات. 3- شرح مشکل احادیث رسول الله قریب یکهزار ورقه. 4- احکام القرآن. 5- الاختلاف بین الفقهاء، کتابی است بزرگ ولی توفیق اتمام آن نیافته است. (الاعلام زرکلی ج 1 ص 65). مؤلف معجم المطبوعات العربیه از سیوطی نقل کرده، گوید: ابوجعفر طحاوی از طحطوحه میباشد که دهی است به نزدیک طحاو، و از قریۀ طحا نیست. و کتب زیر رااز وی نامبرده است: عقیدهالطحاوی با شرح آن از عمر بن اسحاق الحنفی الهندی متوفی بسال 772 هجری قمری که درقازان بسال 1311 بطبع رسیده. مشکل الاّثار، در حدیث در چهار مجلد در حیدرآباد دکن به سال 1333 چاپ شده است. شرح معانی الاّثار، آن نیز در حدیث و در دو مجلد بسال 1300 در لکنهور هند طبع گردیده است. (معجم المطبوعات ج 2 ص 1232). رجوع به ابوجعفر طحاوی و احمد بن محمد بن سلمه در همین لغت نامه و قاموس الاعلام ترکی شود
ابوجعفر احمد بن محمد بن سلمه بن سلامه بن عبدالملک الازدی الطحاوی. وی از قریۀ طحا که یکی از قرای مصر است میباشد. ولادت او بسال 229 هَ. ق. و وفات وی در سال 321 هجری قمری بوده، خواهرزادۀ مزنی فقیه شافعی است. خود از مذهب شافعی به مذهب حنفی بازگشت و با احمد بن طولون معاصر بوده است. مردی بینوا بود، و چندی از دستمزدی که برای کتابت جهت قاضی ابوعبیدالله محمد بن عبده دریافت میداشت، زندگانی و گذران میکرد تا مالی بدست آورد و عاقبت ریاست حنفیان درمصر بدو محول شد. سنش بهشتاد رسید، کتب بسیاری در فقه حنفی تألیف کرده و در تاریخ نیز او را تألیفی است. رجوع به فهرست ابن الندیم ص 292 شود. یاقوت در معجم البلدان در ضمن مادۀ ’طحا’ بعد از ذکر نسب ابوجعفر گوید: و لیس من نفس طحا، و انما هو من قریه قریبه منها یقال لها طحطوط، فکره ان یقال طحطوطی، فنظن انه منسوب الی الضراط. (معجم البلدان ج 6 ص 30). زرکلی در الاعلام کتب زیر را به طحاوی نسبت داده است: 1- بیان السنه مطبوع رساله ای است. 2- المحاضر و السجلات. 3- شرح مشکل احادیث رسول الله قریب یکهزار ورقه. 4- احکام القرآن. 5- الاختلاف بین الفقهاء، کتابی است بزرگ ولی توفیق اتمام آن نیافته است. (الاعلام زرکلی ج 1 ص 65). مؤلف معجم المطبوعات العربیه از سیوطی نقل کرده، گوید: ابوجعفر طحاوی از طحطوحه میباشد که دهی است به نزدیک طحاو، و از قریۀ طحا نیست. و کتب زیر رااز وی نامبرده است: عقیدهالطحاوی با شرح آن از عمر بن اسحاق الحنفی الهندی متوفی بسال 772 هجری قمری که درقازان بسال 1311 بطبع رسیده. مشکل الاَّثار، در حدیث در چهار مجلد در حیدرآباد دکن به سال 1333 چاپ شده است. شرح معانی الاَّثار، آن نیز در حدیث و در دو مجلد بسال 1300 در لکنهور هند طبع گردیده است. (معجم المطبوعات ج 2 ص 1232). رجوع به ابوجعفر طحاوی و احمد بن محمد بن سلمه در همین لغت نامه و قاموس الاعلام ترکی شود
ابوالهول عطیه طفاوی. از تابعین بصره بوده است که از ابوعمر روایت کرده است و سلیمان تمیمی و خالد الحذا و عوف اعرابی از او روایت دارند. (از انساب سمعانی برگ 371). در اصطلاح تاریخ اسلام، تابعی کسی است که پیامبر اسلام (ص) را ندیده، اما از اصحاب ایشان علم، حدیث و سنت را فراگرفته است. تابعین پل ارتباطی میان نسل پیامبر و نسل بعدی بودند و به همین دلیل در علم حدیث و تاریخ اسلام جایگاه ویژه ای دارند. بسیاری از محدثین بزرگ از جمله امام زهری و ابوحنیفه از جمله تابعین محسوب می شوند یا شاگرد مستقیم آن ها بوده اند.
ابوالهول عطیه طفاوی. از تابعین بصره بوده است که از ابوعمر روایت کرده است و سلیمان تمیمی و خالد الحذا و عوف اعرابی از او روایت دارند. (از انساب سمعانی برگ 371). در اصطلاح تاریخ اسلام، تابعی کسی است که پیامبر اسلام (ص) را ندیده، اما از اصحاب ایشان علم، حدیث و سنت را فراگرفته است. تابعین پل ارتباطی میان نسل پیامبر و نسل بعدی بودند و به همین دلیل در علم حدیث و تاریخ اسلام جایگاه ویژه ای دارند. بسیاری از محدثین بزرگ از جمله امام زهری و ابوحنیفه از جمله تابعین محسوب می شوند یا شاگرد مستقیم آن ها بوده اند.
ابوالمنذر محمد بن عبدالرحمان طفاوی. از ائمۀ بصره که از حمید طویل و اعمش و هشام بن عروه و ایوب سجستانی روایت کرده است و احمد بن حنبل و زهیر بن حرب و علی بن مدینی و مقدمی و ابوالاشعث احمد بن مقدام عجلی و عمرو بن محمد ناقد از وی روایت دارند... علی بن مدینی میگفت وی ثقه است. ابوالمنذر بسال 187هجری قمری درگذشته است. (از انساب سمعانی برگ 371)
ابوالمنذر محمد بن عبدالرحمان طفاوی. از ائمۀ بصره که از حمید طویل و اعمش و هشام بن عروه و ایوب سجستانی روایت کرده است و احمد بن حنبل و زهیر بن حرب و علی بن مدینی و مقدمی و ابوالاشعث احمد بن مقدام عجلی و عمرو بن محمد ناقد از وی روایت دارند... علی بن مدینی میگفت وی ثقه است. ابوالمنذر بسال 187هجری قمری درگذشته است. (از انساب سمعانی برگ 371)
محمد بن عبدالرحمن الطفاوی. محدث است. در اصطلاح علم حدیث، محدث به فردی گفته می شود که احادیث صحیح را از سایر روایات تمیز می دهد و آن ها را به دقت به نسل های بعدی منتقل می کند. به عبارت دیگر، محدث کسی است که روایت های پیامبر اسلام را جمع آوری کرده، بررسی و تطبیق می کند و در صورت صحت، آن ها را نشر می دهد. این کار نیازمند دقت در بررسی سند، متن، و شرایط راویان است.
محمد بن عبدالرحمن الطفاوی. محدث است. در اصطلاح علم حدیث، محدث به فردی گفته می شود که احادیث صحیح را از سایر روایات تمیز می دهد و آن ها را به دقت به نسل های بعدی منتقل می کند. به عبارت دیگر، محدث کسی است که روایت های پیامبر اسلام را جمع آوری کرده، بررسی و تطبیق می کند و در صورت صحت، آن ها را نشر می دهد. این کار نیازمند دقت در بررسی سند، متن، و شرایط راویان است.
عطیه الطفاوی. محدث است. محدّث در علوم اسلامی به کسی گفته می شود که علاوه بر نقل حدیث، علم رجال، علم درایه، و فنون بررسی سند و متن حدیث را به خوبی می داند. این افراد در طول قرون اولیه اسلام، پایه گذاران نظام حدیثی بودند و با دسته بندی راویان، ایجاد شاخص های اعتماد و تفکیک احادیث صحیح از جعلی، علوم اسلامی را از تحریف حفظ کردند. وجود محدث در هر نسل نشانه پویایی دین اسلام بود.
عطیه الطفاوی. محدث است. محدّث در علوم اسلامی به کسی گفته می شود که علاوه بر نقل حدیث، علم رجال، علم درایه، و فنون بررسی سند و متن حدیث را به خوبی می داند. این افراد در طول قرون اولیه اسلام، پایه گذاران نظام حدیثی بودند و با دسته بندی راویان، ایجاد شاخص های اعتماد و تفکیک احادیث صحیح از جعلی، علوم اسلامی را از تحریف حفظ کردند. وجود محدث در هر نسل نشانه پویایی دین اسلام بود.
عبدالله بن عیسی طفاوی. از مردم بصره بوده که در بغداد سکونت گزیده است و در آنجا از پدرش حدیث کرده است. وی از عاصم و یوسف بن عطیۀ صفار و عبیدالله بن سمیطبن عجلان سماع دارد و ابراهیم بن عبدالله بن جنید و حاتم بن لیث جوهری وعبدالله بن احمد بن ابراهیم دورقی و ابوبکر بن ابی الدنیااز او روایت کرده اند. (از انساب سمعانی برگ 371)
عبدالله بن عیسی طفاوی. از مردم بصره بوده که در بغداد سکونت گزیده است و در آنجا از پدرش حدیث کرده است. وی از عاصم و یوسف بن عطیۀ صفار و عبیدالله بن سمیطبن عجلان سماع دارد و ابراهیم بن عبدالله بن جنید و حاتم بن لیث جوهری وعبدالله بن احمد بن ابراهیم دورقی و ابوبکر بن ابی الدنیااز او روایت کرده اند. (از انساب سمعانی برگ 371)
شایور خرمن ماه (هاله)، پرن خرمن آفتاب این هر دو واژه را پیروز مشرقی یکی از سرایندگان همروزگار فردوسی دراین چامه نغز خود آورده است: به خط و آن لب و دندانش بنگر که همواره مرا دارند در تاب یک هم چون پرن در اوج خورشید یکی چون شایور برگرد مهتاب (لغت فرس و برهان قاطع واژه پرن را پروین دانسته اند)
شایور خرمن ماه (هاله)، پرن خرمن آفتاب این هر دو واژه را پیروز مشرقی یکی از سرایندگان همروزگار فردوسی دراین چامه نغز خود آورده است: به خط و آن لب و دندانش بنگر که همواره مرا دارند در تاب یک هم چون پرن در اوج خورشید یکی چون شایور برگرد مهتاب (لغت فرس و برهان قاطع واژه پرن را پروین دانسته اند)