جدول جو
جدول جو

معنی طغرائی - جستجوی لغت در جدول جو

طغرائی
نویسنده طغرا طغرا کش، رئیس دیوان طغرا
تصویری از طغرائی
تصویر طغرائی
فرهنگ لغت هوشیار
طغرائی
نویسنده طغرا، رییس دیوان طغرا
تصویری از طغرائی
تصویر طغرائی
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از طغرایی
تصویر طغرایی
سازندۀ طغرا، طغراکش، طغرانویس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از طغرایی
تصویر طغرایی
چرغان نویس چرغانساز
فرهنگ لغت هوشیار
کاربستی پساختیک منسوب به اجرا آنچه در اجرا میاید آنچه به اجرا پیوستگی دارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیرائی
تصویر بیرائی
بیعقلی، بیهوشی
فرهنگ لغت هوشیار
علمی است که در خصوص احوال کره زمین و اوضاع طبیعی و سیاسی کشورها و چگونگی زندگی موجودات روی زمین بحث میکند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امرائی
تصویر امرائی
منسوب به امرا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صحرائی
تصویر صحرائی
بیابانی دشتی خود روی گیاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طغیانی
تصویر طغیانی
سرکش نافرمان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طرائفی
تصویر طرائفی
کنجک فروش، می فروش
فرهنگ لغت هوشیار
پدرام (وحشی) آدمی پرنده، تلخوم (گویش گیلکی) پرنده ای از راسته کبوتران بیگانه، کسی وحشی (مرغ کبوتر مردم)، کسی احدی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جغرافی
تصویر جغرافی
((جُ))
جغرافیا، دانشی است که درباره زمین و تقسیمات طبیعی، سیاسی، جغرافی و انسانی آن بحث می کند، جغرافیا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از طغراکشی
تصویر طغراکشی
((~. کَ یا کِ))
طغراء نویسی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از طغراکش
تصویر طغراکش
((~. کَ یا کِ))
نویسنده طغراء بر سر نامه ها و فرمان ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از طورانی
تصویر طورانی
وحشی (مرغ، کبوتر، مردم)، کسی، احدی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از طغراکش
تصویر طغراکش
کشندۀ طغرا، کسی که کارش نگاشتن طغرا بر سر فرمان ها و نامه های پادشاه وقت بوده، طغرانویس، برای مثال ای که انشای عطارد صفت شوکت توست / عقل کل چاکر طغراکش دیوان تو باد (حافظ - ۲۲۴)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از طراحی
تصویر طراحی
نمودار سازی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از چرائی
تصویر چرائی
چرنده، حیوان و ستور چرنده بچه دلیل، چرا گفتن، بحث و گفتگو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترائی
تصویر ترائی
نموداری، دیدار، دیدن خود در آینه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غرابی
تصویر غرابی
نوعی خرما، نوعی نان شیرینی، غرابیّه
فرهنگ فارسی عمید
ترکی تازی گشته از طورغای چرغان بر نام و سرنامه ها که به زرآب یا شنگرف بر سر و بالای فرمان های شاهان نوشته می شده، کشک کمانی (خط قوسی) خطی که بر شکل کمان باشد خط قوسی، خطی که بر صدر فرمان ها بالای بسم الله می نوشته اند به شکل قوس شامل نام و القاب سلطان وقت و آن در حقیقت حکم امضا و صحه پادشاه را داشته است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طرائق
تصویر طرائق
جمع طریقه، راه ها روش ها جمع طریق راهها وجوه، روشها مسالک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طرائف
تصویر طرائف
چیزهای نو و تازه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طرائر
تصویر طرائر
خوبرویان، تیز و روان
فرهنگ لغت هوشیار
پارسی تازی گشته ترازی از مردم تراز از ساخته های تراز پارسی تازی گشته ترازی ترز نگار منسوب بشهر طراز، آنچه در شهر طراز یافت شود اسب طرازی گرگ طرازی. منسوب به طراز آن که جامه را نگار کند مطرز رقام. یا جامه طراز. جامه ای که برای سلطان بافند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طراری
تصویر طراری
کیسه بری بریکبری ترفندگری کسیه بری، دزدی، گربزی
فرهنگ لغت هوشیار
عمل و شغل طراح طرح افکنی نقشه ریزی، طرح نقاشی، شیوه ای از نقاشی که جنبه طرح آزمایشی و تمرینی دارد، ریختن طرح جامه ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غراثی
تصویر غراثی
جمع غرثان، گرسنگان
فرهنگ لغت هوشیار
افزوده کلاغی نوک کلاغی در استخوان دوش، کلاغ زاغی زاغگون، خرمای سیاه خرمای زاغی، نان بادامی نوعی خرما، نوعی نان شیرینی غرابیه غرابیا، زایده ایست در کنار فوقانی و مجاور بریدگی به همین نام در استخوان کتف به شکل منقار کلاغ در راس این زایده عضلات سینه یی کوچک و غرابی بازویی و سر کوتاه عضله دو سر بازویی می چسبند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غرائز
تصویر غرائز
جمع غریزه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غرائب
تصویر غرائب
زنانی که دور از وطن باشند چیزهای عجیب و شگفت آور و غیر مانوس
فرهنگ لغت هوشیار
غنایی در فارسی سوز واره، آهنگین منسوب به غنا. یا شعر غنائی. شعریست که حاکی از عواطف و احساسات باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قرائی
تصویر قرائی
قرائت قرآن قرآن خوانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرائی
تصویر مرائی
ریاکار، ریا کننده، خود نما
فرهنگ لغت هوشیار