جدول جو
جدول جو

معنی طرفلیان - جستجوی لغت در جدول جو

طرفلیان
(طِ فِلْ لیا)
قومی بودند که از آشور فرستاده شدند تا سامره را متأهل سازند (عزرا 4:9). (قاموس کتاب مقدس)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از طرلان
تصویر طرلان
(دخترانه)
ترلان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از برلیان
تصویر برلیان
(دخترانه)
الماس تراش داده شده که درخشش و زیبایی خاصی دارد
فرهنگ نامهای ایرانی
آلتی سنگی یا فلزی که در آن تنباکو می کنند و بر سر قلیان می گذارند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از طریان
تصویر طریان
حادث شدن، پیدایش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از طرلان
تصویر طرلان
ترلان، پرنده ای شکاری از نوع باز به رنگ سیاه یا زرد و دارای چنگال های قوی و منقار خمیده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از طرفین
تصویر طرفین
دوطرف، دوجانب، دوسو، دوکرانه
طرفین دعوی: در علم حقوق مدعی و مدعی علیه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از برلیان
تصویر برلیان
درخشان، درخشنده، براق، شفاف، الماس بی رنگ و شفاف، الماس درشت و گران بها که برای درخشش بیشتر آن را تراش داده اند
فرهنگ فارسی عمید
(بَ)
دهی است از دهستان قلقل رود شهرستان تویسرکان. سکنۀ آن 100 تن. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5) ، برق زدن. پیدا شدن آذرخش، ترسانیدن و بیم کردن کسی، برقان طعام بزیت یا روغن، اندکی زیت یا روغن در آن ریختن، برقان نجم، برآمدن ستاره، برقان مراءه، آراسته شدن و زینت گرفتن زن.
لغت نامه دهخدا
(طَ رَ فَ)
تثنیۀ طرف. دو طرف. دو کرانه. (فرهنگستان).
- کریم الطرفین، نیک اصل از پدر و مادر. (مهذب الاسماء).
، دو طرف. دو حد. مقدمتین قیاس که مشترک بین آن دو نباشد
لغت نامه دهخدا
(هََ)
دهی است از بخش حومه شهرستان ساوه. در پانزده هزارگزی جنوب خاوری ساوه واقع و جایی معتدل است، 250 تن سکنه دارد و محصول عمده اش غله، بنشن، پنبه و کار مردم زراعت، گله داری و جاجیم بافی است. این ده قشلاق چند خانواری از ایل شاهسون بغدادی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(تَ فُ)
موضعی است بشام در شعر نعمان بن بشیر انصاری که گوید:
یا خلیلی ّ ودّعا دار لیلی ̍
لیس مثلی یحل دارالهوان
ان قینیه تحل حفیراً
و محباً فجنتی ترفلان...
(از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(بِ رِلْ)
الماس تراش داده از تمام جهات بمنظور زیبایی و تلألؤ بیشتر و عرضه به بازار. در تراش الماس بشکل برلیان معمولاً همان روش اصلی تبلور الماس را تبعیت می کنند (روش کوبیک) و معمولاً در این تراش از شکلهای مختلفی که بلور الماس در برشهای روش اصلی و یا ماکلهای آن می توانند بگیرند، استفاده می کنند. (فرهنگ فارسی معین) ، نوردیدن. (برهان). نوردیدن و طی کردن. (فرهنگ فارسی معین) ، کنایه از گریختن. (برهان) (از آنندراج) (از غیاث). روان شدن بشتاب. (آنندراج) :
شب وصال که پروانه خواست برمالد
بسوخت حسرت اینش که بال و پر تنگ است.
ظهوری (از آنندراج).
، ورمالیدن. مالیدن. پیچانیدن: التأذین، گوش کسی برمالیدن. (دهار). و رجوع به مالیدن شود
لغت نامه دهخدا
(طِ فِ)
پاره ای از ریگ. (منتهی الارب) (آنندراج) ، ریگ بزرگ. (مهذب الاسماء) ، ریگ پاره ای که در پهلوی درخت باشد، تاریکی. (منتهی الارب) (آنندراج). و رجوع به طرفاس شود
لغت نامه دهخدا
(طَ رَ)
یکی از القاب بیست ودوگانه زحاف اشعار عرب که در اشعار عجم مستعمل است. و اگر از دو طرف فاعلاتن الف و نون بیفتد به معاقبت ماقبل و مابعد، آن را طرفان خوانند. (المعجم چ تهران ص 35 و 47)
لغت نامه دهخدا
خش-خ-اش زب-دی. (فهرس-ت مخ-زن الأدویه). ارقلیا
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ فُ)
تیرۀ قرنفلیان، گیاهان تمام انواع این تیره علفی و گلهای آنها با تیره های دیگر تفاوت بسیار دارد. کاسۀ آنها از پنج کاسبرگ ساخته شده که بیخ آنها به هم نزدیک گشته و لوله ای میسازد که پنج کنگره دارد و ممکن است کاسۀ کوچکتر اضافی نیز داشته باشد. در گل میخک که سردسته محسوب میشود کاسبرگها به هم چسبیده ولی در انواع دیگر از یکدیگر جدا است. جام آنها دارای پنج گلبرگ است که قسمت بالای آنها به طرف خارج گل برگشته و لبۀ آنها بریدگی بسیار دارد. شمارۀ پرچم های آنها ده و در دو حلقه قرار گرفته است، پنج پرچم در برابر کاسبرگها و پنج پرچم در مقابل گلبرگهاست، ممکن است در بعضی انواع حلقۀ دوم پرچم ها از میان برود و فقط پنج پرچم باقی میماند. مادگی آنها دارای تخمدانی درشت و کلاله ای چندشاخه است و در برش تخمدان یک ستون مرکزی است که تخمک ها به اطراف آن ستون چسبیده اند. از روی شاخه های کلاله شمارۀ برچه هائی که تخمدان را ساخته اند معلوم میشود. میوۀ آن کپسولی است که از بالا شکاف خورده و دانه ها را بیرون میریزد. برگهای تمام گیاهان قرنفلی ساده و متقابل و در محلی که به ساقه میچسبد گرهی برجسته تشکیل میدهد. قرنفلیان را از روی شکل گلها به دو دسته تقسیم میکنند: اول دستۀمیخک ها که قسمتی از کاسبرگهای آنها به هم چسبیده است. انواع آنها عبارتند از گل میخک که جنس های بسیار دارد، و سیلن که برای زینت کاشته میشود، و صابونی یا غاسول که ساقه های زیرین و ساق و برگ آن دارای مادۀ لعابی است و مانند صابون در آب کف میکند، لیخنس که در مزارع گندم میروید و دانه های آن دارای مادۀ سمی است که اگر با دانه های گندم مخلوط شود آن را سمی و خطرناک میکند، و گل قرنفل که بریدگیهای گلبرگهای آن زیادتر است. دستۀ دوم گیاهانی هستند که کاسبرگهای آنها به کلی از یکدیگر جدا است و گلهای بسیار کوچک دارند مانند نوع استلاریا وارناریا که در ماسه های کنار نهر آب میروید، و نوع چوبک که ریشه های ضخیم آن دارای مادۀ لعابی است و بمصرف رختشوئی میرسد. (گیاه شناسی گل گلاب صص 312- 412)
لغت نامه دهخدا
(گُ)
دهی است از دهستان حومه بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون، واقع در 2500خاور فهلیان و کنار شوسۀ کازرون به بهبهان است. هوای آن گرم و دارای 154 تن سکنه است. آب آنجا از رود خانه فهلیان تأمین میشود و محصول آن غلات و برنج و حبوبات و تریاک است. شغل اهالی زراعت، در نزدیکی آن پل خرابه ای روی رود خانه فهلیان موجود است که بنایش خیلی قدیمی میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(سَ قَلْ)
سرغلیان. چیزی است که تمباکو در آن گذاشته آتش بر آن گذارند و در هندوستان چلم و در فارسی سرچلم و چلم و قلیان هر دو بمعنی حقه است که مشهور و متعارف است. (آنندراج). قسمتی از قلیان از سفال یا چینی یا سنگ که تنباکو و آتش قلیان در آن جای دارد. (یادداشت مؤلف). چلم. (مجموعۀ مترادفات ص 119) :
که سرقلیان طبع آن شکرریز
بود لبریز تمباکوی انگیز.
ملا فوقی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(سَ غَلْ)
چلم. حقۀ تنباکو. (غیاث) (آنندراج). سرقلیان. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از طرلان
تصویر طرلان
پارسی است و باید ترلان نوشته شود شاهباز از مرغان شکاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طلیان
تصویر طلیان
زردی دندان
فرهنگ لغت هوشیار
تثنیه طرف دوور دو سوی چیزی تثنیه طرف دو طرف چیزی، یکی از القاب 22 گانه زخاف اشعار عرب که در اشعار فارسی مستعمل است. اگر از دو طرف فاعلاتن الف و نون بیفتد به معاقبت ماقبل و ما بعد آن را طرفان خوانند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طرفین
تصویر طرفین
دو جانب، دو سو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طریان
تصویر طریان
نو پدیدی در خود زایی
فرهنگ لغت هوشیار
تیره منجک ها منجکیان یا تیره قرنفلیان. تیره ای گیاهان از رده دو لپه ییهای جدا گلبرگ که سر دسته آنها قرنفل و گل میخک است و عموما دارای 5 کاسبرگ و 5 گلبرگ می باشند و شماره پرچمهای آنها 10 تا است که 5 عدد از پرچمها در برابر گلبرگها و 5 تای دیگر در برابر کاسبرگها قرار دارند. برگهای همه قرنفلیان ساده و متقابل است و در محلی که بساقه می چسبند گرهی برجسته می سازند تیره قرنفل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طرفیلن
تصویر طرفیلن
خصیصه الثعلب، شبدر، عوینه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برلیان
تصویر برلیان
الماس بی رنگ و شفافتراش یافته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طرلان
تصویر طرلان
((طَ))
شاهباز
فرهنگ فارسی معین
تصویری از طرفین
تصویر طرفین
((طَ رَ فِ))
دوطرف، دو جانب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سرغلیان
تصویر سرغلیان
((س.َ غَ))
حقه بالای غلیان که تنباکو را در آن می گذارند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از برلیان
تصویر برلیان
((بِ رِ))
الماس تراش داده شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از طرفین
تصویر طرفین
هر دو سو
فرهنگ واژه فارسی سره
الماس تراش خورده، الماس خوش تراش، الماس شفاف، براق، درخشان، درخشنده، شفاف
فرهنگ واژه مترادف متضاد
برلیان 1ـ دیدن برلیان در خواب، نشانه آن است که برای رسیدن به بزرگترین هدف خود با مانع و نومیدی روبرو خواهید شد. 2ـ دیدن برلیان شکسته در خواب، علامت آن است که فردی مورد اعتماد به شما بی وفایی می کند.
فرهنگ جامع تعبیر خواب