جدول جو
جدول جو

معنی طرایله - جستجوی لغت در جدول جو

طرایله(طَ یِ لَ)
غافث. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مراسله
تصویر مراسله
نامه، به هم نامه نوشتن، نامه فرستادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از طرازیده
تصویر طرازیده
آراسته، نگاشته
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از طایله
تصویر طایله
طایل، وسیع، گسترده، زیاد، فایده، سود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غربیله
تصویر غربیله
حرکاتی که در حالت رقص به قسمت های تحتانی بدن داده می شود، قر کمر، رقص کمر
غربیله کردن: حرکت دادن قسمت های تحتانی بدن در حالت رقص، قر کمر دادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زرنیله
تصویر زرنیله
ریواس، گیاهی علفی و پایا با ساقه های نازک سفید و ترش مزه که مصرف خوراکی دارد، چکری، ریواج، ریباس، رواس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سرایچه
تصویر سرایچه
سراچه، سرای کوچک، خانۀ کوچک، خانۀ اندرونی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خرویله
تصویر خرویله
بانگ و فریاد بلند و رسا، صدای گریۀ بلند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سربیله
تصویر سربیله
بیلک، نوعی پیکان پهن یا دوشاخه، فیلک
فرهنگ فارسی عمید
(یِ لَ)
تأنیث طایل. رجوع به طایل و طائله شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از طراخنه
تصویر طراخنه
جمع طرخان، از ترخان ترکی بنگرید به ترخان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طلاطله
تصویر طلاطله
خروسک از بیماری ها، گوشکان (لوزتین)، درد بی درمان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طرابیزه
تصویر طرابیزه
یونانی تازی گشته زیر تندیسی
فرهنگ لغت هوشیار
کنجک فروش، می فروش منسوب به طرایف فروشنده اشیا طرفه و نادر مانند چیزهای زیبا که از چوب و تخته و غیره سازند، فروشنده شراب طرفه و نادر
فرهنگ لغت هوشیار
گربیله غر پارسی است حرکت پیاپی قسمت تحتانی بدن مثل حرکت غربیل (غربال)، نوعی قر کون و کچول. یا قرو غربیله. قر دادن به کمر ادا و اطوار، حرکات و سکنات زنان در وقت آرمیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فراوله
تصویر فراوله
ایتالیایی تازی گشته توت فرنگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قرایخه
تصویر قرایخه
(گویش گیلکی) ترکی ک کشوری (غیرنظامی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مراسله
تصویر مراسله
نامه و پیغام کردن با هم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طرازیده
تصویر طرازیده
آراسته نگاشته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طریبله
تصویر طریبله
بنگرید به طریفلن
فرهنگ لغت هوشیار
حب السلاطین را گویند که مرادف با حب الخطایی است و آن دانه کرچک هندی است. بر گرفته از یونانی باتو (گویش شیرازی) به تازی (حب السلاطین) از گیاهان کرچک هندی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طرفیلن
تصویر طرفیلن
خصیصه الثعلب، شبدر، عوینه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طرفیله
تصویر طرفیله
خصیصه الثعلب، شبدر، عوینه
فرهنگ لغت هوشیار
سرای کوچک، خانه اندرونی خلوتخانه، صنودقچه ای که درون صندوق بزرگی بود، قفسی بی ته که مرغان خانگی را در زیر آن نگاهدارند. یا سراچه آدرنگ. دنیا. یا سراچه ضرب. ضرابخانه دار الضرب. یا سراچه گل. دنیا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خرویله
تصویر خرویله
فریاد بلند و رسا، گریه بلند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زرنیله
تصویر زرنیله
ریواس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارادله
تصویر ارادله
بابونه رومی از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طرایه
تصویر طرایه
بشنج تری شادابی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طایله
تصویر طایله
طایل جمع طوایل (طوائل)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طربیله
تصویر طربیله
اسپانیای تازی گشته شبدر از گیاهان شبدر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خرویله
تصویر خرویله
((خَ لِ))
بانگ و فریاد بلند، صدای گریه بلند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سربیله
تصویر سربیله
((~. لَ یا لِ))
پیکان پهن، تیر دو شاخه، بیلک هم گویند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از غربیله
تصویر غربیله
((غَ لَ یا لِ))
حرکت پیاپی قسمت تحتانی بدن مثل حرکت غربیل (غربال)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مراسله
تصویر مراسله
((مُ س لِ))
به هم نامه نوشتن، نامه فرستادن، نامه، مکتوب، جمع مراسلات
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مراسله
تصویر مراسله
Correspondence
دیکشنری فارسی به انگلیسی