- طرافه
- نو شدن، تازه گردیدن
معنی طرافه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
حیوانی است جزو پستانداران و نشخوار کننده و بزرگ جثه باندازه شتر، و گردن دراز و دستهای بلند و پاهای کوتاه دارد
تند و تیزی زبانگزی
سخن بیهوده و یاوه
بلند قدر و عالی مرتبه گردیدن
صرافت درفارسی: سره کردن ناب بودن ناب گرداندن
پستانداری نشخوار کننده با گردن و پاهای بلند و دو شاخ کوتاه بر روی پیشانی که بر روی بدنش خال های قهوه ای رنگ دارد، اشترگاو، زراف، شترگاوپلنگ، اشترگاوپلنگ
در علم نجوم از صورت های فلکی
در علم نجوم از صورت های فلکی
مونث طریف تازه و نو، شگفت، سخن نغز مونث طریف تازه و نو، نادر و غریب، سخن نغز نیکو، جمع طرائف (طرایف)، گیاه که سپید یا انبوه و تمام گوالیده باشد
زرفین چادر، چشم
بشنج تری شادابی
نادرست نویسی تراوه جامه رنگین ابریشمی که بر نیزه و درفش بندند
چرکی دندان، لا دندانی آنچه از خوراک لای دندان بماند، تف خشک کف دهان بر گوشه لب
صدا و آوازی که از کوفتن و شکستن چیزی مانند چوب و استخوان و جز آن بر آید
اطریفل بنگرید به اطریفل
تازه شدن
از پارسی تراز دوزی گلدوزی
گوشبر ترفندگر، بریک بر (جیب بر) کیسه بر، گربز، تیز زبان
ناوچه تند رو، درفش، کرجی مونث طراد، کشتی تند رو، قایق زورق، علم درفش رایت
بد نهادی
یک ابر بلند، پوست تنک
نیشان زمان اندازی (فالگیری فالگویی) پیشگویی، اخترماری، جادوگری
مشتی آب
ترسو: زن پوست درخت
((زَ فِ))
فرهنگ فارسی معین
حیوانی است پستان دار و نشخوارکننده و بزرگ جثه به اندازه شتر، گردن دراز و دست های بلند و پاهای کوتاه دارد، زراف، اشترگاوپلنگ، شترگاوپلنگ
هر یک از خرافات
قایق، کرجی، زورق
تن آسان مرد، آسان و فراخ زندگی
گیاهی بیابانی شبیه موسیر که پخته و بریان کردۀ آن خورده می شود
انجدان، گیاهی با ساقه های ستبر و میان تهی، برگ های سوراخ دار، گل های چتری، میوۀ سیاه و بدبو و ریشۀ راست و ستبر که از آن صمغی تلخ می گیرند، انگیان، انگژد، انگدان، انگوژه، انگژه
انجدان، گیاهی با ساقه های ستبر و میان تهی، برگ های سوراخ دار، گل های چتری، میوۀ سیاه و بدبو و ریشۀ راست و ستبر که از آن صمغی تلخ می گیرند، انگیان، انگژد، انگدان، انگوژه، انگژه
منزل نهم از منازل قمر پس از نثره، برای مثال نثره به نثار گوهرافشان / طرفه ز طرف دگر زرافشان (نظامی۳ - ۴۶۱)
شگفت، تازه، نو، خوشایند، هر چیز نادر و شگفت، سخن ظریف و نیکو
نقطه ای سرخ رنگ در چشم شگفت آور، نغز
دامنه میان کوه و دشت، دیوار بستان