- طحث
- راندن
معنی طحث - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
باز پرسی کردن، تفتیش، کاوش، شدت طلب، تفحص، کافتن
جستار
لمس کردن، حائض شدن
چرک، فساد، خون
چرک، فساد، خون
آرد کردن گندم یا دانۀ دیگر، آرد کردن، جویدن
گفت وگو کردن در مورد امر یا مطلبی برای رسیدن به نتیجه ای خاص، دعوا، بگو مگو، جست وجو، کاوش، پژوهش
نیک راندن، گرد آوردن شتران، تیز کردن کارد و جز آن، بریدن
شوکران از گیاهان آرد کردن، گرد گردیدن مار آرد
سپولماری درد سپرز گرفتن، بوی گرفتن آب، جمع طحال، سپرز ها
لمس کردن، مس کردن
Argument
аргумент
Argument
аргумент
argument
argumento
argomento
argumento
argument
argument
การโต้เถียง
argumen
سيّئ المزاج
טיעון
tartışma
برانگیختن