جدول جو
جدول جو

معنی طاقه - جستجوی لغت در جدول جو

طاقه
پارسی تازی گشته تاکه تاغه تاهه تای، تاغک تاکچه، رشته از ریسمان، دسته از مو یا گل یا سبزی، شاخه شاه اسپرم، پارچه نبریده
فرهنگ لغت هوشیار
طاقه
((ق))
یک تار از ریسمان، واحدی برای شمارش پارچه یا جامه
تصویری از طاقه
تصویر طاقه
فرهنگ فارسی معین
طاقه
واحد شمارش جامه، پارچه و مانند آن مثلاً یک طاقه عبا، یک طاقه شال
تصویری از طاقه
تصویر طاقه
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

یونانی تازس گشته خردنامه، برگ بها: خرد کاغذی که برآن بهای کالا را نویسند و با کالا همراه کنند، شناسنامه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طبقه
تصویر طبقه
آشکوب
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از طاقت
تصویر طاقت
تاب، تاو، توان، نا، توانایی
فرهنگ واژه فارسی سره
عضو استوانه شکل گیاه و درخت که بخلاف ریشه در هوا بسمت بالا نمو میکند و حامل شاخه ها و برگها و گلها میباشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حاقه
تصویر حاقه
رستخیز، قیامت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شاقه
تصویر شاقه
مونث شاق دشوار مونث شاق: اعمال شاقه تکالیف شاقه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شاقه
تصویر شاقه
مؤنث واژۀ شاق، دشوار، سخت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از طاقی
تصویر طاقی
نوعی کلاه دراز شبیه کلاه درویشان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از طبقه
تصویر طبقه
مرتبه، درجه، یک دسته یا صنف از مردم، هر یک از قسمت های ساختمان که دارای یک سقف و یک کف است، در علم زمین شناسی چینه، دسته، گروه، رسته، در علم جامعه شناسی مردمی که از نظر وضع اجتماعی و اقتصادی با هم تفاوت دارند مثلاً طبقۀ روحانیان، طبقۀ کارمندان دولت، طبقۀ بازرگانان، طبقۀ پیشه وران
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از طاقچه
تصویر طاقچه
فرورفتگی در دیوار برای گذاشتن اشیا، طاق
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از طاقت
تصویر طاقت
قدرت، توانایی، تاب، توان، بردباری، تاو، تیو، برای مثال آن گوی که طاقت جوابش داری / گندم نبری به خانه چون جو کاری (سعدی۲ - ۷۵۱)
طاقت آوردن: تاب آوردن، بردباری کردن
طاقت برسیدن: کنایه از به پایان رسیدن تاب و توان، تمام شدن طاقت، طاقت رسیدن
طاقت داشتن: توانایی داشتن، بردباری داشتن
طاقت رسیدن: کنایه از به پایان رسیدن تاب و توان، تمام شدن طاقت
طاقت یافتن: تاب و توان یافتن، بردباری یافتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حاقه
تصویر حاقه
شصت و نهمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۵۲ آیه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از طرقه
تصویر طرقه
چکاوک، پرنده ای کوچک و خوش آواز شبیه گنجشک با تاج کوچکی بر روی سر، چکاو، چکوک، چاوک، ژوله، جل، جلک، هوژه، خجو، خاک خسپه، نارو، قبّره، قنبره
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ناقه
تصویر ناقه
شتر ماده، شتر، پستانداری نشخوار کننده و حلال گوشت با گردن دراز و پای بلند و یک یا دو کوهان بر پشت، بعیر، هیون، ابل، اشتر، خالۀ گردن دراز، جمل
ستور، جمع نوق و انواق
در علم نجوم صورت فلکی مشترکی در ذات الکرسی، حامل راس المغول و امراه المسلسله
بیماری که تازه بهبود یافته و هنوز ضعف دارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از طامه
تصویر طامه
بلای سخت که بالاتر از همۀ بلاها باشد، داهیه، بلا، حادثۀ عظیم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از طایه
تصویر طایه
پشت بام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طانه
تصویر طانه
مونث طان: و ناوه که کارگران با آن گل کشند
فرهنگ لغت هوشیار
پتیاره (بال) آسیب سخت بلای بزرگ حادثه عظیم، جمع طامات، روز قیامت، طامات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طالقه
تصویر طالقه
هلیده (از هلش طلاق) مونث طالق زن رها شده از قید نکاح، جمع طوالق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طبقه
تصویر طبقه
مرتبه، مرتبت، طبقات، گروه
فرهنگ لغت هوشیار
تاریکی راه ها تاریکی، آزمندی، گولی، گول، خوی، راه روش، تو بر تو، بر هم، بر هم نهادن، دام کوچک روش نادرست نویسی تراکه ترغه از ترکیدن نادرست نویسی درغه از پرندگان جل جلک (گویش خراسانی) باروت، بازیچه ایست کودکان را
فرهنگ لغت هوشیار
پارسی تازی گشته تاکیه کلاه بلند و گرد، شب پوش شب کلاه نوعی کلاه بلند مخروط شبیه به کلاه درویشان. یا طاقیه ترکمانی. کلاه نظامیان عثمانی عرقچین، بافته سرخ، جمع طاقیات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طاقی
تصویر طاقی
پارسی است تاغی تاکی گونه ای کلاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طاقک
تصویر طاقک
نادرست نویسی تاخک آزاد درخت، تلخه زه آزاد درخت زیتون تلخ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طاقچه
تصویر طاقچه
کمر دیوار اطاق که چیزها در آن نهند، طاقی زیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طاقت
تصویر طاقت
تاب، توان، وجد، امکان، تحمل، قدرت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طافه
تصویر طافه
دامنه میان کوه و دشت، دیوار بستان
فرهنگ لغت هوشیار
فرمانبرداری کردن اطاعت کردن، عبادت کردن، فرمانبرداری اطاعت، عبادت. یا طاعت بهایی. طاعات و عباداتی که به منظور مزد و ثواب به جا آورده شود و آن در نظر صوفی شرک است صوفی باید طاعت برای خدا کند نه یافتن بهشت و امثال آن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طاسه
تصویر طاسه
تاسچه تاسک
فرهنگ لغت هوشیار
مونث طارق: و گزند ناگهانی آستانک (بلا)، زند (طایغه)، مرو نیش هم آوای سرد سیر (فالگیر)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طابه
تصویر طابه
مونث طاب: و می، گوی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طابقه
تصویر طابقه
تنباکو
فرهنگ لغت هوشیار