آسیا، (منتهی الارب) (آنندراج)، رجوع به طاحونه شود: بر در یاران تهیدست آمدن هست بی گندم سوی طاحون شدن، مولوی، چون شما را حاجت طاحون نماند آبرا از جوی اصلی باز راند، مولوی
آسیا، (منتهی الارب) (آنندراج)، رجوع به طاحونه شود: بر در یاران تهیدست آمدن هست بی گندم سوی طاحون شدن، مولوی، چون شما را حاجت طاحون نماند آبرا از جوی اصلی باز راند، مولوی
آسیا. و طاحون نیز آمده. (آنندراج) (منتهی الارب) (غیاث از شرح نصاب) ، آس آب (آسیائی که به آب گردد). (مهذب الاسماء). آسیای آبی. رحی . آسیا. ناعور، دست آس. (دهار). ج، طواحین
آسیا. و طاحون نیز آمده. (آنندراج) (منتهی الارب) (غیاث از شرح نصاب) ، آس آب (آسیائی که به آب گردد). (مهذب الاسماء). آسیای آبی. رَحی َ. آسیا. ناعور، دست آس. (دهار). ج، طواحین
بیماری واگیر که میکروب آن (باسیل یرسن) در سال 4981 بوسیله یرسن کشف شده، ابتدا حالت تهوع و لرز و سردرد شدید تولید و ورمی دردناک در کشاله ران یا زیر بغل یا گردن پیدا میشود که پس از یک هفته چرک میکند و بعد از بهبودی رد آن باقی میماند
بیماری واگیر که میکروب آن (باسیل یرسن) در سال 4981 بوسیله یرسن کشف شده، ابتدا حالت تهوع و لرز و سردرد شدید تولید و ورمی دردناک در کشاله ران یا زیر بغل یا گردن پیدا میشود که پس از یک هفته چرک میکند و بعد از بهبودی رد آن باقی میماند