جدول جو
جدول جو

معنی طاحون

طاحون
آسیا، دستگاهی که به وسیلۀ آن غلات را آرد کنند، جایی که غلات را آرد می کنند،
تصویری از طاحون
تصویر طاحون
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با طاحون

طاحون

طاحون
آسیا طاحونه. یا طاحون هوا (هوایی)، آس بادی آسیایی که با باد گردد
طاحون
فرهنگ لغت هوشیار

طاحون

طاحون
آسیا، (منتهی الارب) (آنندراج)، رجوع به طاحونه شود:
بر در یاران تهیدست آمدن
هست بی گندم سوی طاحون شدن،
مولوی،
چون شما را حاجت طاحون نماند
آبرا از جوی اصلی باز راند،
مولوی
لغت نامه دهخدا

طاحونه

طاحونه
آسیا، دستگاهی که به وسیلۀ آن غلات را آرد کنند، جایی که غلات را آرد می کنند، طاحون
طاحونه
فرهنگ فارسی عمید

طاعون

طاعون
بیماری واگیردار و خطرناکی که با سر درد، لرز، تب شدید، سرگیجه، التهاب غدد لنفاوی و تورم کبد و طحال همراه است و از طریق کک و موش به انسان منتقل می شود
طاعون
فرهنگ فارسی عمید

طاعون

طاعون
بیماری واگیر که میکروب آن (باسیل یرسن) در سال 4981 بوسیله یرسن کشف شده، ابتدا حالت تهوع و لرز و سردرد شدید تولید و ورمی دردناک در کشاله ران یا زیر بغل یا گردن پیدا میشود که پس از یک هفته چرک میکند و بعد از بهبودی رد آن باقی میماند
فرهنگ لغت هوشیار