رودباری است به سراه، و گویند بلدی است از بلاد هذیل، و نیز گویند رودباری است منبع آن در کوه بنی صاهله و در ملکان جاری است. (معجم البلدان). موضعی است به سراه، یا رودباری است، و یا کوهی. (منتهی الارب)
رودباری است به سراه، و گویند بلدی است از بلاد هذیل، و نیز گویند رودباری است منبع آن در کوه بنی صاهله و در ملکان جاری است. (معجم البلدان). موضعی است به سراه، یا رودباری است، و یا کوهی. (منتهی الارب)
ابن ابی یعقوب. تابعی است. (منتهی الارب). مفهوم تابعی تنها به معنای یک مسلمان نسل دوم نیست، بلکه نشان دهنده جایگاهی علمی و معنوی در تاریخ اسلام است. تابعین، با درک مستقیم از صحابه و دریافت آموزه های اصیل دینی، از افراد برجسته ای چون عبدالله بن عباس، ابن مسعود، علی (ع) و دیگران روایت هایی را نقل کرده اند. این انتقال علم، باعث تداوم میراث دینی و مذهبی اسلام تا عصر حاضر شده است.
ابن ابی یعقوب. تابعی است. (منتهی الارب). مفهوم تابعی تنها به معنای یک مسلمان نسل دوم نیست، بلکه نشان دهنده جایگاهی علمی و معنوی در تاریخ اسلام است. تابعین، با درک مستقیم از صحابه و دریافت آموزه های اصیل دینی، از افراد برجسته ای چون عبدالله بن عباس، ابن مسعود، علی (ع) و دیگران روایت هایی را نقل کرده اند. این انتقال علم، باعث تداوم میراث دینی و مذهبی اسلام تا عصر حاضر شده است.
ابن مالک مکنی به ابومالک العابد. مردی پرهیزکار ودیندار و متقی بود و از زهد و ورع وی حکایتها نقل کرده اند. عبیدالله بن عمر قال: اتیت صاحباً لی یقال له عمران بن مسلم فارانی موضعین مبتلین فی مسجده احدهما بحذاء الاّخر، فقلت ما هذا، قال هذا و الله من دموع ضیغم البارحه بین المغرب و العشاء و هو راکع. ازهر بن مروان الرقاشی قال رأیت ضیغم العابد و کنت اذا رأیت رجلاً لایشبه الناس من الخشوع و الضر و طول الحزن. محمد بن الحسین قال: حدثنی مالک بن ضیغم قال قالت امﱡه یعنی ضیغماً ذات یوم: ضیغم ! قال: لبیک یا اماه. قالت کیف فرحک بالقدوم علی الله. قال فحدثنی غیر واحد من اهله انه صاح صیحهً لم یسمعوه صاح مثلها قط و سقط مغشیاً علیه فجلست العجوز تبکی عند رأسه و تقول: بابی انت ما نستطیع ان نذکر بین یدیک شیئاً من امر ربک. قال و قالت له یوماً: ضیغم ! قال: لبیک یا اماه. قالت تحب الموت ؟ قال نعم یا اماه. قالت و لم یا بنی ؟ قال رجاء خیر ما عند الله. قال فبکت العجوز و بکی فتسامع اهل الدار فجلسوا یبکون لبکائهم. قال و قالت له یوماً آخر: ضیغم ! قال: لبیک یا اماه. قالت تحب الموت ؟ قال لا یا اماه. قالت لم یا بنی ؟ قال لکثره تفریطی و غفلتی عن نفسی. قال فبکت العجوز و بکی ضیغم و اجتمع اهل الدار و جعلوا یبکون، و کانت امه عربیه کأنها من اهل البادیه. رجوع به صفه الصفوه ج 3 ص 270 شود
ابن مالک مکنی به ابومالک العابد. مردی پرهیزکار ودیندار و متقی بود و از زهد و ورع وی حکایتها نقل کرده اند. عبیدالله بن عمر قال: اتیت صاحباً لی یقال له عمران بن مسلم فارانی موضعین مبتلین فی مسجده احدهما بحذاء الاَّخر، فقلت ما هذا، قال هذا و الله من دموع ضیغم البارحه بین المغرب و العشاء و هو راکع. ازهر بن مروان الرقاشی قال رأیت ضیغم العابد و کنت اذا رأیت رجلاً لایشبه الناس من الخشوع و الضر و طول الحزن. محمد بن الحسین قال: حدثنی مالک بن ضیغم قال قالت اُمﱡه یعنی ضیغماً ذات َ یوم: ضیغم ! قال: لبیک یا اماه. قالت کیف فرحک بالقدوم علی الله. قال فحدثنی غیر واحد من اهله انه صاح صیحهً لم یسمعوه صاح مثلها قط و سقط مغشیاً علیه فجلست العجوز تبکی عند رأسه و تقول: بابی انت ما نستطیع ان نذکر بین یدیک شیئاً من امر ربک. قال و قالت له یوماً: ضیغم ! قال: لبیک یا اماه. قالت تحب الموت ؟ قال نعم یا اماه. قالت و لِم َ یا بنی ؟ قال رجاء خیر ما عند الله. قال فبکت العجوز و بکی فتسامع اهل الدار فجلسوا یبکون لبکائهم. قال و قالت له یوماً آخر: ضیغم ! قال: لبیک یا اماه. قالت تحب الموت ؟ قال لا یا اماه. قالت لِم َ یا بنی ؟ قال لکثره تفریطی و غفلتی عن نفسی. قال فبکت العجوز و بکی ضیغم و اجتمع اهل الدار و جعلوا یبکون، و کانت امه عربیه کأنها من اهل البادیه. رجوع به صفه الصفوه ج 3 ص 270 شود
کم کردن حق کسی را. (منتهی الارب). نقصان کردن حق. (منتخب اللغات) (تاج المصادر). ستم کردن. (منتخب اللغات). بیدادی کردن. بیدادی. جور کردن. (تاج المصادر). ضیم الرجل (مجهولاً) ، ستم کرده شد. کذا ضیم الرجل و ضوم الرجل. (منتهی الارب) ، از مضرت نه اندیشیدن در انتقام. (غیاث)
کم کردن حق کسی را. (منتهی الارب). نقصان کردن حق. (منتخب اللغات) (تاج المصادر). ستم کردن. (منتخب اللغات). بیدادی کردن. بیدادی. جور کردن. (تاج المصادر). ضیم الرجل (مجهولاً) ، ستم کرده شد. کذا ضُیِم َ الرجل و ضوم الرجل. (منتهی الارب) ، از مضرت نه اندیشیدن در انتقام. (غیاث)