جدول جو
جدول جو

معنی ضیم

ضیم
(حَ قَ)
کم کردن حق کسی را. (منتهی الارب). نقصان کردن حق. (منتخب اللغات) (تاج المصادر). ستم کردن. (منتخب اللغات). بیدادی کردن. بیدادی. جور کردن. (تاج المصادر). ضیم الرجل (مجهولاً) ، ستم کرده شد. کذا ضیم الرجل و ضوم الرجل. (منتهی الارب) ، از مضرت نه اندیشیدن در انتقام. (غیاث)
لغت نامه دهخدا