- ضَعَّفَ
- جای خود را گم کردن، ضعف، سه برابر کردن
معنی ضَعَّفَ - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ضمانت دادن، در داخل
ضعیف کردن، ضعف، ضعیف شده
وقف کردن، توقّف، نقطه گذاری کردن
پاک کردن، تمیز کردن
فعّال کردن، یک عمل
هزینه داشتن، هزینه، کمیسیون دادن
دستکاری کردن، دروغ
تعریف کردن، سفارشی
گمراه کردن، او گمراه کرد
پانسمان کردن، کلاهبرداری
هدر دادن، هدر داد
تحریف کردن، شخصیّت
محدود کردن، باریک، تنگ کردن
دسته بندی کردن، طبقه بندی شده است، طبقه بندی کردن
چهار برابر کردن، او دو برابر شد
تورّم ایجاد کردن، بزرگ
مشکل کردن، دشوار است
آب زدایی کردن، خشک
سبک کردن، او نرم شد، کاهش دادن، آرام کردن
ترساندن، ترس
قوی کردن، حمایت کند
دو برابر کردن، او دو برابر شد