ابن ثعلبه بهزی، از مردم قبیلۀ بهز. صحابیست. صحابی به عنوان عضوی از اولین نسل مسلمانان شناخته می شود که با پیامبر اکرم (ص) ارتباط مستقیم داشتند. این ارتباط، شامل تجربهٔ شخصی از آموزه ها، سخنان، و اعمال پیامبر بود. صحابه همزمان راویان احادیث، فرماندهان نظامی و مشاوران پیامبر بودند. صحابه ستون های اصلی جامعه اسلامی نخستین را تشکیل می دادند و در تاریخ اسلام جایگاه ویژه ای دارند.
ابن ثعلبه بهزی، از مردم قبیلۀ بهز. صحابیست. صحابی به عنوان عضوی از اولین نسل مسلمانان شناخته می شود که با پیامبر اکرم (ص) ارتباط مستقیم داشتند. این ارتباط، شامل تجربهٔ شخصی از آموزه ها، سخنان، و اعمال پیامبر بود. صحابه همزمان راویان احادیث، فرماندهان نظامی و مشاوران پیامبر بودند. صحابه ستون های اصلی جامعه اسلامی نخستین را تشکیل می دادند و در تاریخ اسلام جایگاه ویژه ای دارند.
النهشلی. مردی ازعرب که در جنگ ذات الشقوق انبازی داشت و سوگند یاد کرد که: الخمر علی ّ حرام حتی یکون له یوم یکافئه (ای یوم النسار). فاغار علیهم فقتلهم. و قال فی ذلک: الاّن ساغ لی الشراب و لم اکن آتی الفجار و لااشد تکلمی حتی صبحت علی الشقوق بعدّه کالتمر تنثر فی حریر الحرم و افات یوماً بالجفار بمثله و اجرت نصفاً من حدیث الموسم و مشت نساء کالنّساء عواطلاً من بین عارفه النساء و ایّم ذهب الرماح بزوجها فترکنه فی صدر معتدل القناه مقوّم. (عقد الفرید ج 6 ص 99 و 100)
النهشلی. مردی ازعرب که در جنگ ذات الشقوق انبازی داشت و سوگند یاد کرد که: الخمر عَلَی َّ حرام حتی یکون له یوم یکافئه (ای یوم النسار). فاغار علیهم فقتلهم. و قال فی ذلک: الاَّن َ ساغ لی الشراب و لم اکن آتی الفجار و لااشد تکلمی حتی صبحت علی الشقوق بعدّه کالتمر تنثر فی حریر الحرم و اَفات یوماً بالجفار بمثله و اجرت ُ نصفاً من حدیث الموسم و مشت نساء کالنّساء عواطلاً من بین عارفه النساء و ایّم ذهب الرماح بزوجها فترکنه فی صدر معتدل القناه مقوّم. (عقد الفرید ج 6 ص 99 و 100)
پسر حلیمه بنت ابی ذویب السعدیه. مرضعه و حاضنۀ رسول صلوات اﷲ علیه. صاحب تاریخ سیستان گوید: ’حلیمه گفت محمد (ص) در کودکی روزی مرا گفت که یاران من کجااند؟ گفتم ایشان گوسپندان بچراگاه برند شب را بازآیند. بگریست که مرا با ایشان بفرستی. گفتم فدتک نفسی بامداد بفرستم. بامداد او را روغن مالیدم و چشم او سرمه کردم و جزعی یمانی بگردن او افکندم چشم زخم را و عصابه بتافتم او را. (سپس) با سرور رفتی و با سرور آمدی. تا روزی که نیمه روز پسر من ضمره آمد گریان بعرق اندر بانگ همی کرد که اندریابید محمد را. گفتم چیست ؟ گفت مردی او را از میان ما به سر کوه برد و میدیدم تا شکم او پاره کرد و ندانم تا نیز چه کرد. پس من و پدر او دوان آنجا شدیم، او را دیدم برسر کوه نشسته و چشم به آسمان و تبسم همی کرد...’
پسر حلیمه بنت ابی ذویب السعدیه. مرضعه و حاضنۀ رسول صلوات اﷲ علیه. صاحب تاریخ سیستان گوید: ’حلیمه گفت محمد (ص) در کودکی روزی مرا گفت که یاران من کجااند؟ گفتم ایشان گوسپندان بچراگاه برند شب را بازآیند. بگریست که مرا با ایشان بفرستی. گفتم فدتک نفسی بامداد بفرستم. بامداد او را روغن مالیدم و چشم او سرمه کردم و جزعی یمانی بگردن او افکندم چشم زخم را و عصابه بتافتم او را. (سپس) با سرور رفتی و با سرور آمدی. تا روزی که نیمه روز پسر من ضمره آمد گریان بعرق اندر بانگ همی کرد که اندریابید محمد را. گفتم چیست ؟ گفت مردی او را از میان ما به سر کوه برد و میدیدم تا شکم او پاره کرد و ندانم تا نیز چه کرد. پس من و پدر او دوان آنجا شدیم، او را دیدم برسر کوه نشسته و چشم به آسمان و تبسم همی کرد...’
ابن ربیعه، الرملی فلسطینی، ابوعبدالله. تابعی است. واژه تابعی به کسانی تعلق می گیرد که بعد از وفات پیامبر (ص) متولد شده اند یا در زمان او زندگی کرده ولی موفق به دیدار ایشان نشده اند. تابعین با صحابه معاشرت داشتند و از آنان علم آموختند. این ارتباط نزدیک با نسل اول مسلمانان، باعث شد که تابعین میراث دار مستقیم آموزه های اصیل اسلامی شوند. ابن بکر بن عبدمناه بن کنانه از عدنان. جدی جاهلی است. و از فرزندان وی گروهی به بلاد اشمونیین مصر فرودآمدند و عمرو بن امیهالضمری بدیشان منسوب است. (الاعلام زرکلی ج 2 ص 441)
ابن ربیعه، الرملی فلسطینی، ابوعبدالله. تابعی است. واژه تابعی به کسانی تعلق می گیرد که بعد از وفات پیامبر (ص) متولد شده اند یا در زمان او زندگی کرده ولی موفق به دیدار ایشان نشده اند. تابعین با صحابه معاشرت داشتند و از آنان علم آموختند. این ارتباط نزدیک با نسل اول مسلمانان، باعث شد که تابعین میراث دار مستقیم آموزه های اصیل اسلامی شوند. ابن بکر بن عبدمناه بن کنانه از عدنان. جدی جاهلی است. و از فرزندان وی گروهی به بلاد اشمونیین مصر فرودآمدند و عمرو بن امیهالضمری بدیشان منسوب است. (الاعلام زرکلی ج 2 ص 441)
وادئی است به نجد. (منتهی الارب) (منتخب اللغات). نصر گوید: ضمران بضم ضاد و فتح، آن وادئی است بنجد از بطن قوّ. (معجم البلدان). - ذوالضمران، موضعی است. (معجم البلدان)
وادئی است به نجد. (منتهی الارب) (منتخب اللغات). نصر گوید: ضمران بضم ضاد و فتح، آن وادئی است بنجد از بطن قوّ. (معجم البلدان). - ذوالضمران، موضعی است. (معجم البلدان)
اسب تیزرفتار باریک میان. (غیاث) (آنندراج) : میر ما را از پر روح الامین و زلف حور پر تیرو پرچم رخش مضمر ساختند. خاقانی. صحن فلک از قران انجم ماند رمۀ مضمران را. خاقانی (دیوان چ سجادی ص 33). ، اسب فربه. (غیاث) (آنندراج) ، لاغر و کم گوشت و باریک میان. (ناظم الاطباء)
اسب تیزرفتار باریک میان. (غیاث) (آنندراج) : میر ما را از پر روح الامین و زلف حور پر تیرو پرچم رخش مضمر ساختند. خاقانی. صحن فلک از قران انجم ماند رمۀ مضمران را. خاقانی (دیوان چ سجادی ص 33). ، اسب فربه. (غیاث) (آنندراج) ، لاغر و کم گوشت و باریک میان. (ناظم الاطباء)
ابن ربیعه. محدث است و از ابن شوذب و ریان بن مسلم و سری بن یحیی و غیرهم روایت کند. رجوع به المصاحف ص 132 و 177 و سیرۀ عمر بن عبدالعزیز شود. صاحب عیون الاخبار گوید: ضمره بن ربیعه قال: سمعت ابراهیم بن ادهم یقول: ارض بالله صاحباً و دع الناس جانباً. و نیز گوید: بلغنا عن ضمره عن ثور بن یزید قال: کتب عمر بن عبدالعزیز الی بعض عماله: اما بعد فاذا دعتک قدرتک علی الناس الی ظلمهم فاذکر قدره الله علیک و فناء ما تؤتی الیهم و بقاء ما یؤتون الیک، و السلام. (عیون الاخبار ج 2 ص 360 و ج 1 ص 79 و 216) ابن لبید الحماسی کاهن. از مردان عرب. وی در وقعۀ یوم الصفقه یعنی یوم الکلاب الثانی حضور داشت. رجوع به عقدالفرید ج 6 ص 83 شود
ابن ربیعه. محدث است و از ابن شوذب و ریان بن مسلم و سری بن یحیی و غیرهم روایت کند. رجوع به المصاحف ص 132 و 177 و سیرۀ عمر بن عبدالعزیز شود. صاحب عیون الاخبار گوید: ضمره بن ربیعه قال: سمعت ابراهیم بن ادهم یقول: ارض بالله صاحباً و دع الناس جانباً. و نیز گوید: بلغنا عن ضمره عن ثور بن یزید قال: کتب عمر بن عبدالعزیز الی بعض عماله: اما بعد فاذا دعتک قدرتک علی الناس الی ظلمهم فاذکر قدره الله علیک و فناء ما تؤتی الیهم و بقاء ما یؤتون الیک، و السلام. (عیون الاخبار ج 2 ص 360 و ج 1 ص 79 و 216) ابن لبید الحماسی کاهن. از مردان عرب. وی در وقعۀ یوم الصفقه یعنی یوم الکلاب الثانی حضور داشت. رجوع به عقدالفرید ج 6 ص 83 شود
الحروری. از معاصرین جعفر بن یحیی. عمرو بن مسعده به وی نامه نوشت و جعفر بن یحیی بر پشت آن توقیع کرد: اذا کان الاکثار ابلغ کان الایجاز تقصیراً و اذا کان الایجاز کافیاً کان الاکثار عیّاً. (عقد الفرید ج 4 ص 241)
الحروری. از معاصرین جعفر بن یحیی. عمرو بن مسعده به وی نامه نوشت و جعفر بن یحیی بر پشت آن توقیع کرد: اذا کان الاکثار ابلغ کان الایجاز تقصیراً و اذا کان الایجاز کافیاً کان الاکثار عیّاً. (عقد الفرید ج 4 ص 241)