- ضغطه
- ضغط، فشردن، فشار دادن، در هم فشردن، کوفتن، تنگ کردن، تنگ گرفتن بر کسی
معنی ضغطه - جستجوی لغت در جدول جو
- ضغطه
- فشارش، تنگنا، بیزاری فشارش فشار، سختی تنگی، رنج زحمت مشقت، کراهت اکراه. توضیح در تداول به غلط به کسر اول تلفظ کنند
- ضغطه
- فشار، سختی، تنگی، رنج، زحمت، مشقت، کراهت، اکراه
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
باد صداداری که از مقعد خارج می شود، گوز، ضراط
باد صدادار، تیز
دستگاه فشار (پرس)
فشردن، افشردن، تنگ کردن
فشردن، فشار دادن، در هم فشردن، کوفتن، تنگ کردن، تنگ گرفتن بر کسی
فشار گور
فشار سنج