جدول جو
جدول جو

معنی ضعوف - جستجوی لغت در جدول جو

ضعوف
(ضَ)
ضعیف و ناتوان (برای مذکر و مؤنث). ج، ضعاف، ضعفه. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
ضعوف
ناتوان
تصویری از ضعوف
تصویر ضعوف
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ضعیف
تصویر ضعیف
سست، ناتوان، فقیر، من، بنده
ضعیف شمردن (دانستن): سست و ناتوان دانستن کسی را
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ضعاف
تصویر ضعاف
ضعیف ها، سست ها، ناتوان ها، فقیرها، بنده ها، جمع واژۀ ضعیف
فرهنگ فارسی عمید
(بَ)
شب در پی شکار گردیدن دد و شکار کردن وی در آن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). بشب گردیدن و شکار افکندن شیر. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
کور. (منتهی الارب) (آنندراج). کور و نابینا. (ناظم الاطباء). نابینا. کور. اعمی. ضریر. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) ، دو چند کرده شده. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد) ، سست و ضعیف. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ضیوف
تصویر ضیوف
جمع ضیف، مهمانان جمع ضیف مهمانان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ضعاف
تصویر ضعاف
جمع ضعیف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ضعیف
تصویر ضعیف
ناتوان، سست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سعوف
تصویر سعوف
جمع سعف، وردکها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شعوف
تصویر شعوف
جمع شعفه، سر ها سر کوه ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ضعیف
تصویر ضعیف
((ضَ))
سست، ناتوان، عاجز، بیمار، جمع ضعفاء
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ضعیف
تصویر ضعیف
نزار، لاغر، ناتوان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ضعیف
تصویر ضعیف
ضعيفٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از ضعیف
تصویر ضعیف
Faint, Feeble, Frail, Puny, Sickly, Tenuous, Weak
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ضعیف
تصویر ضعیف
faible, frêle, insignifiant, maladif, ténu
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از ضعیف
تصویر ضعیف
חלש , חלש , חָלוּשׁ
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از ضعیف
تصویر ضعیف
کمزور
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از ضعیف
تصویر ضعیف
দুর্বল , অসুস্থ
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از ضعیف
تصویر ضعیف
อ่อนแอ , อ่อนแอ , อ่อนแอ , อ่อนแอ , อ่อนแอ , อ่อนแอ , อ่อนแอ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از ضعیف
تصویر ضعیف
dhaifu, mgonjwa
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از ضعیف
تصویر ضعیف
zayıf, hastalıklı
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از ضعیف
تصویر ضعیف
弱い , 脆弱な , 体調が悪い , かすかな
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از ضعیف
تصویر ضعیف
微弱的 , 虚弱的 , 弱的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از ضعیف
تصویر ضعیف
zwak, ziekelijk
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از ضعیف
تصویر ضعیف
약한 , 약한 , 병약한
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از ضعیف
تصویر ضعیف
lemah, sakit
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از ضعیف
تصویر ضعیف
दुर्बल , कमजोर , कमजोर
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از ضعیف
تصویر ضعیف
débil, frágil, insignificante, enfermizo, tenue
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از ضعیف
تصویر ضعیف
debole, fragile, insignificante, malato, tenue
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از ضعیف
تصویر ضعیف
słaby, chorowity
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از ضعیف
تصویر ضعیف
слабкий , хворобливий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از ضعیف
تصویر ضعیف
schwach, kränklich, dünn
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از ضعیف
تصویر ضعیف
слабый , хилый , болезненный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ضعیف
تصویر ضعیف
fraco, insignificante, doentio, tênue
دیکشنری فارسی به پرتغالی