جدول جو
جدول جو

معنی ضعیف

ضعیف((ضَ))
سست، ناتوان، عاجز، بیمار، جمع ضعفاء
تصویری از ضعیف
تصویر ضعیف
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با ضعیف

ضعیف

ضعیف
سست، ناتوان، فقیر، من، بنده
ضعیف شمردن (دانستن): سست و ناتوان دانستن کسی را
ضعیف
فرهنگ فارسی عمید