جدول جو
جدول جو

معنی ضریره - جستجوی لغت در جدول جو

ضریره
مونث ضریر: نابینا زن، بیمار زن مونث ضریر زن نابینا، جمع ضرایر
تصویری از ضریره
تصویر ضریره
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از جریره
تصویر جریره
(دخترانه)
نام دختر پیران ویسه که همسر سیاوش شد، از شخصیتهای شاهنامه، مادر فرود
فرهنگ نامهای ایرانی
داروی خشک ذرور، نوعی بوی خوش عطر ذرور، گل شیپوری ایتالیایی. پر گنه آمیزه ای از بوهای خوش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زریره
تصویر زریره
واحد زریر یکدانه زریر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جریره
تصویر جریره
گناه بزه گناه بزه جنایت، جمع جرائر (جرایر)
فرهنگ لغت هوشیار
شیر با خوراکی است از آرد و شیر و روغن که برای بیمار پزند قطعه حریر، حلوایی رقیق از آرد برنج و مغز بادام و شکر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سریره
تصویر سریره
راز، پاکدل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حریره
تصویر حریره
غذایی که از آب، نشاسته، شکر و مغز بادام برای افراد مریض تهیه می شود، قطعۀ حریر، جامۀ ابریشمی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شریره
تصویر شریره
شریر، بدکار، صاحب شرّ، شرور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ذریره
تصویر ذریره
داروی خشک، داروی پاشیدنی، نوعی از بوی خوش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ضریبه
تصویر ضریبه
سرشت، خوی، عادت، طبیعت، سجیه، خراج، جزیه، زده شده به شمشیر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ضریحه
تصویر ضریحه
گور گورابه
فرهنگ لغت هوشیار
خوی، ساو (مالیات)، پاره برف، داغ زخم، زده شده، گزیت سرشت خوی، عایدی ضرابخانه دخل دارالضرب، جزیه گزیت، خراج زمین و مانند آن، گمرک، تیزی شمشیر، شمشیر، زخمگاه، زده شده به شمشیر کشته شده به شمشیر، عوارضی که برای تسعیر مالیاتی که در یک جا تعیین اما در جای دیگر پرداخته شده باشد برقرار و معمول بود، جمع ضرایب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ضفیره
تصویر ضفیره
گیسوان بافته شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ضایره
تصویر ضایره
مونث ضایر زیان رساننده گزند رساننده
فرهنگ لغت هوشیار
گزند رساندن، نابینا شدن، کاستی: در داراک نابینا شدن، گزند رسانیدن، نابینایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غریره
تصویر غریره
مونث غریر بنگرید به غریر گور کن از جانوران مونث غریر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قریره
تصویر قریره
قریردرفارسی چشم خنک چشم سرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هریره
تصویر هریره
ناپسندی بچه گربه، گل آذین نگینی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جریره
تصویر جریره
((جَ رِ))
گناه، جنایت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حریره
تصویر حریره
((حَ رِ))
قطعه حریر، خوراکی رقیق از آرد برنج، شکر و مغز بادام، معمولاً برای کودکان شیرخوار و بیماران
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ذریره
تصویر ذریره
((ذَ رَ یا رِ))
داروی خشک، ذرور، نوعی بوی خوش، عطر، گل شیپوری ایتالیایی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ضریبه
تصویر ضریبه
((ضَ بِ یا بَ))
سرشت، خوی، عایدی ضرابخانه، دخل
دارالضرب: جزیه، گزیت، خراج زمین و مانند آن، گمرک، تیزی شمشیر، شمشیر، زخمگاه، زده شده به شمشیر، کشته به شمشیر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جریره
تصویر جریره
گناه، بزه، جنایت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ضریر
تصویر ضریر
کور، نابینا، بیمار نزار، لاغر، نحیف، آنچه آمیخته به ضرر باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ضریر
تصویر ضریر
کور، مرد نابینا، بی دیده، اعمی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ضریر
تصویر ضریر
((ضَ))
مرد کور، نابینا، نحیف، جمع اضراء، اضرار
فرهنگ فارسی معین