نیاز. حاجت، سخت حالی، اندوه، پستان، گویند: ضره شکری، پستان پر از شیر، سر پستان ناقه. بیخ پستان. (منتهی الارب). تکمۀ پستان. (فهرست مخزن الادویه) ، گوشت پارۀ زیر بن انگشت نر، گوشت شکم کف دست، گوشت پارۀ کف پا متصل بن انگشت کلان. گوشت پارۀ مقدم کف پا زیر بیخ انگشتها. ج، ضرائر، مال بسیار ازآن غیر، گلۀ شتران و گوسفندان، پاره ای از مال، بنانج. (منتهی الارب). هبو. هوو. (السامی فی الاسامی، باب التاسع فی القرابات و المصاهرات). زنی که بر زنی آورده شود. دو زن که یک شوهر داشته باشند. وسنی. هم شوی. هوزنه. انباغ. گولانج. علّه. در هندی سوت و سوکن گویند. (آنندراج). ج، ضرائر، ضرّات، کمی در اموال و نفوس. (منتهی الارب)
نیاز. حاجت، سخت حالی، اندوه، پستان، گویند: ضره شکری، پستان پر از شیر، سر پستان ناقه. بیخ پستان. (منتهی الارب). تکمۀ پستان. (فهرست مخزن الادویه) ، گوشت پارۀ زیر بن انگشت نر، گوشت شکم کف دست، گوشت پارۀ کف پا متصل بن انگشت کلان. گوشت پارۀ مقدم کف پا زیر بیخ انگشتها. ج، ضرائر، مال بسیار ازآن ِ غیر، گلۀ شتران و گوسفندان، پاره ای از مال، بنانج. (منتهی الارب). هبو. هوو. (السامی فی الاسامی، باب التاسع فی القرابات و المصاهرات). زنی که بر زنی آورده شود. دو زن که یک شوهر داشته باشند. وسنی. هم شوی. هوزنه. انباغ. گولانج. علّه. در هندی سوت و سوکن گویند. (آنندراج). ج، ضرائر، ضرّات، کمی در اموال و نفوس. (منتهی الارب)
فرّه، برای مثال خره از رویشان افزون تر آمد / تو گویی کآفتاب آنجا برآمد (زراتشت بهرام - لغت نامه - خره) خرۀ کیانی: فرّه، در ایران باستان، غلبه، قدرت، فرّ و شکوه شاهنشاهی که اهورامزدا ایرانیان را از آن برخوردار می ساخت، فرۀ ایزدی
فَرِّه، برای مِثال خُره از رویشان افزون تر آمد / تو گویی کآفتاب آنجا برآمد (زراتشت بهرام - لغت نامه - خره) خرۀ کیانی: فَرّه، در ایران باستان، غلبه، قدرت، فرّ و شکوه شاهنشاهی که اهورامزدا ایرانیان را از آن برخوردار می ساخت، فرۀ ایزدی
نام یکی از صحابیان است که در خدمت پیغمبر احترام بسیار داشت. (از قاموس الاعلام ترکی ج 3). در دایره المعارف های اسلامی، واژه صحابی به معنای یار پیامبر آمده است، کسی که در زمان حیات پیامبر با او ملاقات کرده، ایمان آورده و با اسلام از دنیا رفته است. این تعریف در علم حدیث و تاریخ اسلام کاربرد بسیار زیادی دارد و تأثیر بسزایی در فهم سنت نبوی دارد.
نام یکی از صحابیان است که در خدمت پیغمبر احترام بسیار داشت. (از قاموس الاعلام ترکی ج 3). در دایره المعارف های اسلامی، واژه صحابی به معنای یار پیامبر آمده است، کسی که در زمان حیات پیامبر با او ملاقات کرده، ایمان آورده و با اسلام از دنیا رفته است. این تعریف در علم حدیث و تاریخ اسلام کاربرد بسیار زیادی دارد و تأثیر بسزایی در فهم سنت نبوی دارد.