جدول جو
جدول جو

معنی ضره

ضره
(ضَرْ رَ)
نیاز. حاجت، سخت حالی، اندوه، پستان، گویند: ضره شکری، پستان پر از شیر، سر پستان ناقه. بیخ پستان. (منتهی الارب). تکمۀ پستان. (فهرست مخزن الادویه) ، گوشت پارۀ زیر بن انگشت نر، گوشت شکم کف دست، گوشت پارۀ کف پا متصل بن انگشت کلان. گوشت پارۀ مقدم کف پا زیر بیخ انگشتها. ج، ضرائر، مال بسیار ازآن غیر، گلۀ شتران و گوسفندان، پاره ای از مال، بنانج. (منتهی الارب). هبو. هوو. (السامی فی الاسامی، باب التاسع فی القرابات و المصاهرات). زنی که بر زنی آورده شود. دو زن که یک شوهر داشته باشند. وسنی. هم شوی. هوزنه. انباغ. گولانج. علّه. در هندی سوت و سوکن گویند. (آنندراج). ج، ضرائر، ضرّات، کمی در اموال و نفوس. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا