جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با ضرب

ضرب

ضرب
زدن، کوبیدن، کتک زدن، در موسیقی ریتم، سکه زدن، در ریاضیات از چهار عمل اصلی حساب، عبارت از تکرار کردن عددی در عدد دیگر برای به دست آوردن عددی که چند برابر آن است. عدد اول را مضروب و عدد دوم را مضروبٌ فیه و نتیجه را حاصل ضرب می گویند مانند ضرب عدد ۵ در ۶ (۳۰ ۶ × ۵) عدد ۵ مضروب و عدد ۶ مضروبٌ فیه و عدد ۳۰ حاصل ضرب است. علامت ضرب × است که آن را ضرب در می گویند، در موسیقی تنبک
ضَرب خوردن: صدمه خوردن، آسیب دیدن
ضَرب دیدن: صدمه دیدن، آسیب دیدن
ضَرب زدن: صدمه زدن، آسیب وارد کردن
ضَرب گرفتن: در موسیقی نواختن ضرب، تنبک زدن، نواختن تنبک
ضرب
فرهنگ فارسی عمید

ضرب

ضرب
در فارسی بمعنای تنبک زدن، و مثل و شکل و نوع و صنف از چیزی، یکی از چهار عمل اصلی حساب
فرهنگ لغت هوشیار

ضرب

ضرب
زدن، کوبیدن، یکی از چهار عمل اصلی حساب، سکه زدن، طنبک یا دنبک، مَثَل آوردن، داستان زدن
ضرب
فرهنگ فارسی معین