- ضراطمی (ضُ طِ می ی)
بالۀ (؟) سطبر برآمده. (منتهی الارب). من الارکاب ای الفروج الضخم الجافی المکتنز المرتفع
معنی ضراطمی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(خَ)
لغت نامه دهخدا
جمع واژۀ خرطوم. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). خرطومها. (از تاج العروس) (از لسان العرب).
- خراطیم القوم، مهتران قوم. (منتهی الارب) (از تاج العروس)
- خراطیم القوم، مهتران قوم. (منتهی الارب) (از تاج العروس)
(دْرا / دِ)
لغت نامه دهخدا
دراخم. دراخما. دراخمه. تلفظ یونانی درهم. (المعرب جوالیقی ص 148). و نیز رجوع به کتاب النقود العربیه ص 24 و 88 شود
تدارکات، عرضه
