معنی فراہمی
فراہمی
تدارکات، عرضه
دیکشنری اردو به فارسی
واژههای مرتبط با فراہمی
فراهمی
فراهمی
جمعیت. خلاف پراکندگی. (یادداشت به خط مؤلف). رجوع به فراهم شود
لغت نامه دهخدا
فرامین
فرامین
فرمان ها
فرهنگ واژه فارسی سره
فراییم
فراییم
معرب از عبری نام پسر یوسف (ع)
فرهنگ نامهای ایرانی
فراهیم
فراهیم
نام جد زرتشت
فرهنگ نامهای ایرانی
فراروی
فراروی
هجری، در مقابل
فرهنگ واژه فارسی سره
فراوری
فراوری
تولید
فرهنگ واژه فارسی سره
تراخمی
تراخمی
منسوب به تراخم، آنکه مبتلی به تراخم است
فرهنگ لغت هوشیار
فراروی
فراروی
پیشِ رو، برابر، کنایه از سرشناس، معروف
فرهنگ فارسی عمید
فرامین
فرامین
فَرمان ها، امرها، دستورها، رل ها، جمعِ واژۀ فَرمان
فرهنگ فارسی عمید