جدول جو
جدول جو

معنی ضد - جستجوی لغت در جدول جو

ضد
پاد
تصویری از ضد
تصویر ضد
فرهنگ واژه فارسی سره
ضد
ناساز، ناسازگار، مخالف، ناهمتا، مثل، نظیر، همتا، دشمن، جلوگیری کننده، در معنای ۱ و ۲ از اضداد است،
در علوم ادبی ویژگی کلمه ای که بر دو معنی متضاد دلالت دارد مانند خود کلمۀ ضد که در عربی هم به معنی مخالف و ناهمتا است و هم به معنی مثل و نظیر و همتا،
ضد سم: پادزهر، پازهر
ضد ضربه: ویژگی چیزی که طوری ساخته شده باشد که هرگاه ضربه برآن وارد شود از کار نیفتد، ساعت ضد ضربه
ضد عفونی: پلشت بری، در پزشکی متوقف کردن رشد میکروب ها یا نابود ساختن آن ها به وسیلۀ مواد پلشت بر
تصویری از ضد
تصویر ضد
فرهنگ فارسی عمید
ضد
بمعنای مقابل، مخالف، دشمن، ناسازگار
تصویری از ضد
تصویر ضد
فرهنگ لغت هوشیار
ضد
((ض دُ))
مخالف، دشمن، ناهمگون، ناسازگار، و نقیض ویژگی دو یا چند امر نسبت به هم، به طوری که با وجود یکی دیگر نمی تواند باشد
تصویری از ضد
تصویر ضد
فرهنگ فارسی معین
ضد
Antagonist
تصویری از ضد
تصویر ضد
دیکشنری فارسی به انگلیسی
ضد
антагонист
دیکشنری فارسی به روسی
ضد
Antagonist
دیکشنری فارسی به آلمانی
ضد
антагоніст
دیکشنری فارسی به اوکراینی
ضد
antagonista
دیکشنری فارسی به لهستانی
ضد
antagonista
دیکشنری فارسی به پرتغالی
ضد
antagonista
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
ضد
antagonista
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
ضد
antagoniste
دیکشنری فارسی به فرانسوی
ضد
antagonist
دیکشنری فارسی به هلندی
ضد
प्रतिपक्षी
دیکشنری فارسی به هندی
ضد
antagonis
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
ضد
معادٍ
دیکشنری فارسی به عربی
ضد
적대자
دیکشنری فارسی به کره ای
ضد
יריב
دیکشنری فارسی به عبری
ضد
对手
دیکشنری فارسی به چینی
ضد
拮抗者
دیکشنری فارسی به ژاپنی
ضد
antagonist
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
ضد
mpinzani
دیکشنری فارسی به سواحیلی
ضد
ศัตรู
دیکشنری فارسی به تایلندی
ضد
প্রতিপক্ষ
دیکشنری فارسی به بنگالی
ضد
مخالف
دیکشنری فارسی به اردو

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ضد اوج
تصویر ضد اوج
ضد اوج (Anti Climax) در ادبیات، سینما، و هنرهای نمایشی به یک بخش از داستان یا روایت اشاره دارد که برخلاف انتظار مخاطب، پایان یا نتیجه ای کمتر از حد انتظار و هیجان انگیزی دارد. این تکنیک عمدتاً برای ایجاد اثرات خاص در داستان گویی استفاده می شود و می تواند به نحوه های مختلفی مورد استفاده قرار گیرد. در ادامه به توضیح بیشتر این مفهوم می پردازم:
تعریف ضد اوج:
ضد اوج لحظه ای است که در آن تنش یا هیجان داستان به طور ناگهانی و غیرمنتظره ای کاهش می یابد، به جای اینکه به اوج هیجان خود برسد. این کاهش هیجان می تواند تأثیراتی چون طنز، بی اعتنایی، یا حتی تعمق بیشتر بر مفهوم داستان ایجاد کند.
کاربردهای ضد اوج:
1. ایجاد طنز:
- در داستان ها یا فیلم های کمدی، ضد اوج می تواند برای ایجاد لحظات خنده دار استفاده شود. به عنوان مثال، پس از ایجاد تنش فراوان و انتظار برای یک نتیجه بزرگ، نتیجه ای ساده و غیرمنتظره می تواند مخاطب را بخنداند.
2. تعمیق مفهوم:
- ضد اوج می تواند به عنوان ابزاری برای تعمق بیشتر در پیام یا مفهوم داستان استفاده شود. به عنوان مثال، در یک داستان تراژیک، ضد اوج می تواند تأکید بر بی معنایی یا پوچی زندگی باشد.
3. شکستن انتظارات:
- ضد اوج می تواند برای شکستن انتظارات مخاطب و ایجاد یک تجربه تازه و غیرمعمول استفاده شود. این تکنیک می تواند به داستان گویی کمک کند تا از کلیشه ها و پیش بینی پذیری فاصله بگیرد.
مثال ها:
1. ادبیات:
- در رمان ها و داستان های کوتاه، ضد اوج می تواند به عنوان یک پایان غیرمنتظره استفاده شود که به جای حل کامل مشکل یا کشمکش اصلی، به شکلی ناگهانی و غیرمعمول خاتمه می یابد.
2. سینما:
- در فیلم ها، ضد اوج می تواند در یک صحنه حساس و پرتنش رخ دهد که در آن به جای یک نتیجه بزرگ و هیجان انگیز، یک نتیجه ساده و بی تفاوت اتفاق می افتد.
3. نمایشنامه:
- در تئاتر، ضد اوج می تواند در یک نقطه کلیدی از نمایش به کار رود تا تأثیر عاطفی خاصی بر مخاطب بگذارد.
نمونه های مشهور:
- در فیلم های کمدی مانند `مانتی پایتون و جام مقدس`، لحظات ضد اوج زیادی وجود دارد که انتظارات مخاطب را به شکلی خنده دار می شکند.
- در ادبیات، داستان کوتاه `اتفاقی در پل اول کریک` نوشته امبروس بیرس، نمونه ای از استفاده از ضد اوج برای ایجاد یک پایان غیرمنتظره و تأمل برانگیز است.
ضد اوج می تواند به عنوان یک ابزار قدرتمند در داستان گویی مورد استفاده قرار گیرد تا با شکستن انتظارات و ایجاد لحظات غیرمنتظره، تجربه ای تازه و جذاب برای مخاطب ایجاد کند.
جایی که ماجرای فیلم در آن به اوج خود می رسد و تماشاگر در خود بیشترین احساس را نسبت به فیلم دارد، اما به یک باره هیجان ماجرا فروکش می کند و فیلم با حالتی سرد و ناامیدکننده و خالی از هیجان پیش می رود.
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
تصویری از ضدعفونی کردن
تصویر ضدعفونی کردن
گند زدایی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ضدعفونی
تصویر ضدعفونی
گند زدایی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ضد و نقیض
تصویر ضد و نقیض
ناسازگار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ضد قهرمان
تصویر ضد قهرمان
ضد قهرمان یا آنتاگونیست (Antagonist) یا بدمن در ادبیات، سینما و داستان ها شخصیتی است که در برابر شخصیت اصلی یا قهرمان داستان، به عنوان دشمن یا مخالف قرار دارد. نقش آنتاگونیست در داستان بسیار مهم است زیرا با تضاد و تقابل با شخصیت اصلی، در جریان داستان تنش و درام را افزایش می دهد و به پیچیده تر شدن داستان کمک می کند.
ویژگی های آنتاگونیست می تواند شامل موارد زیر باشد:
1. اهداف متفاوت : آنتاگونیست معمولاً اهداف و ارزش هایی دارد که با شخصیت اصلی در تضاد است. این اهداف می توانند اقتصادی، اجتماعی، سیاسی یا حتی فلسفی باشند.
2. موانع و مشکلات : آنتاگونیست معمولاً برای شخصیت اصلی مانع ها و مشکلاتی ایجاد می کند که او را از رسیدن به هدفش باز می دارد.
3. شخصیت پیچیده : گاهی آنتاگونیست ها شخصیت های پیچیده ای هستند که باعث می شوند تا تمایز بین خوبی و بدی در داستان مبهم باقی بماند.
4. تغییرات شخصیتی : بعضی از آنتاگونیست ها توانایی تحول و تغییر شخصیتی دارند که به داستان ابعاد عمیق تری می بخشد.
5. مهارت ها و قدرت ها : برخی آنتاگونیست ها قدرت ها یا مهارت های خاصی دارند که او را به یک تهدید واقعی برای شخصیت اصلی تبدیل می کند.
نمونه های معروفی از آنتاگونیست ها در ادبیات و سینما شامل کاراکترهایی همچون دارت ویدر از `Star Wars`، جوکر از `The Dark Knight`، استفانو دی مارتینو از `The Godfather`، و سارون از `The Lion King` می شوند. این شخصیت ها با ویژگی های خود، داستان را به غنا و تنوع می بخشند و به خواننده یا تماشاگر امکان می دهند با داستان همراهی کنند و در تضادات و تکاملات شخصیتی شرکت کنند.
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
تصویری از ضدیت
تصویر ضدیت
مخالفت، عداوت، دشمنی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ضدین
تصویر ضدین
دو چیز که ضد و مخالف یکدیگر باشند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ضد ضربه
تصویر ضد ضربه
ویژگی چیزی که طوری ساخته شده باشد که هرگاه ضربه برآن وارد شود از کار نیفتد، ساعت ضد ضربه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ضد عفونی
تصویر ضد عفونی
در پزشکی متوقف کردن رشد میکروب ها یا نابود ساختن آن ها به وسیلۀ مواد پلشت بر، پلشت بری
فرهنگ فارسی عمید