جدول جو
جدول جو

معنی ضد

ضد((ض دُ))
مخالف، دشمن، ناهمگون، ناسازگار، و نقیض ویژگی دو یا چند امر نسبت به هم، به طوری که با وجود یکی دیگر نمی تواند باشد
تصویری از ضد
تصویر ضد
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با ضد

ضد

ضد
ناساز، ناسازگار، مخالف، ناهمتا، مثل، نظیر، همتا، دشمن، جلوگیری کننده، در معنای ۱ و ۲ از اضداد است،
در علوم ادبی ویژگی کلمه ای که بر دو معنی متضاد دلالت دارد مانند خود کلمۀ ضد که در عربی هم به معنی مخالف و ناهمتا است و هم به معنی مثل و نظیر و همتا،
ضد سم: پادزهر، پازهر
ضد ضربه: ویژگی چیزی که طوری ساخته شده باشد که هرگاه ضربه برآن وارد شود از کار نیفتد، ساعت ضد ضربه
ضد عفونی: پلشت بری، در پزشکی متوقف کردن رشد میکروب ها یا نابود ساختن آن ها به وسیلۀ مواد پلشت بر
ضد
فرهنگ فارسی عمید