دندان، به ویژه دندان آسیا، دندان های عقب دهان که دارای تاج پهن و ناهموار است، نوع کوچک آن دارای یک ریشه است و بزرگ آن دو یا سه ریشه دارد و تعداد آن ها در هر فک ده عدد است، نوع بزرگ آن را دندان کرسی هم می گویند، طواحن، دندان آسیاب، طاحنه ضرس قاطع: کنایه از با اطمینان
دندان، به ویژه دَندانِ آسیا، دندان های عقب دهان که دارای تاج پهن و ناهموار است، نوع کوچک آن دارای یک ریشه است و بزرگ آن دو یا سه ریشه دارد و تعداد آن ها در هر فک ده عدد است، نوع بزرگ آن را دندان کرسی هم می گویند، طَواحِن، دَندانِ آسیاب، طاحِنِه ضرس قاطع: کنایه از با اطمینان
زندان، بازداشتن، زندانی کردن، بازداشت حبس ابد: در علم حقوق نوعی حبس که محکوم باید تا آخر عمر در زندان باشد حبس مؤبد: در علم حقوق نوعی حبس که محکوم باید تا آخر عمر در زندان باشد، حبس ابد حبس انفرادی: در علم حقوق نوعی حبس که محکوم باید در مدت زندانی بودن جدا از سایر زندانیان باشد حبس با اعمال شاقه: در علم حقوق نوعی حبس که محکوم باید در مدت زندانی بودن کارهای دشوار انجام بدهد حبس بول: عارضه ای که در آن انسان نمی تواند ادرار کند، مسدود شدن مجرای ادرار، شاش بند، حبس البول حبس تادیبی: در علم حقوق حبس برای جنحه که مدت آن چند ماه و حداکثر سه سال است حبس تکدیری: در علم حقوق حبس برای بزه های کوچک از دو تا ده روز حبس مجرد: در علم حقوق نوعی حبس که محکوم باید در مدت زندانی بودن جدا از سایر زندانیان باشد، حبس انفرادی
زندان، بازداشتن، زندانی کردن، بازداشت حَبس ابد: در علم حقوق نوعی حبس که محکوم باید تا آخر عمر در زندان باشد حَبس مؤبد: در علم حقوق نوعی حبس که محکوم باید تا آخر عمر در زندان باشد، حَبس ابد حَبس انفرادی: در علم حقوق نوعی حبس که محکوم باید در مدت زندانی بودن جدا از سایر زندانیان باشد حَبس با اعمال شاقه: در علم حقوق نوعی حبس که محکوم باید در مدت زندانی بودن کارهای دشوار انجام بدهد حَبس بول: عارضه ای که در آن انسان نمی تواند ادرار کند، مسدود شدن مجرای ادرار، شاش بند، حبس البول حَبس تادیبی: در علم حقوق حبس برای جنحه که مدت آن چند ماه و حداکثر سه سال است حَبس تکدیری: در علم حقوق حبس برای بزه های کوچک از دو تا ده روز حَبس مجرد: در علم حقوق نوعی حبس که محکوم باید در مدت زندانی بودن جدا از سایر زندانیان باشد، حبس انفرادی
گرفتن و نگه داشتن، حفظ کردن، محکم کردن، نگه داری، بایگانی، تصرف کردن ضبط صوت: دستگاهی که با برق یا باتری کار می کند و به وسیلۀ آن اصوات را بر روی نوار ضبط می کنند ضبط کردن: تصرف کردن، بایگانی کردن، یادداشت کردن، حفظ کردن در ذهن ضبط و ربط: انتظام، آراستگی، نظم و ترتیب، یادداشت کردن
گرفتن و نگه داشتن، حفظ کردن، محکم کردن، نگه داری، بایگانی، تصرف کردن ضَبط صوت: دستگاهی که با برق یا باتری کار می کند و به وسیلۀ آن اصوات را بر روی نوار ضبط می کنند ضَبط کردن: تصرف کردن، بایگانی کردن، یادداشت کردن، حفظ کردن در ذهن ضَبط و ربط: انتظام، آراستگی، نظم و ترتیب، یادداشت کردن
سیسنبر، گیاهی شبیه نعناع، با برگ های خوش بو، گل های سفید مایل به سرخی و تخم های ریز شبیه تخم ریحان که در قدیم آن را برای معالجۀ عقرب گزیده به کار می بردند سوسنبر، سه سنبل، هرفولیون
سیسَنبَر، گیاهی شبیه نعناع، با برگ های خوش بو، گل های سفید مایل به سرخی و تخم های ریز شبیه تخم ریحان که در قدیم آن را برای معالجۀ عقرب گزیده به کار می بردند سوسَنبَر، سِه سُنبُل، هَرفولیون
هشتادمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۴۲ آیه اعمی اخم کردن، رو ترش کردن، اخم، چین و شکنی که هنگام نارضایتی، عصبانیت یا فکر کردن بر پیشانی و ابرو می افتد، تجهّم، ترش رویی، عبوس، سخت رویی، تندرویی
هشتادمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۴۲ آیه اعمی اخم کردن، رو ترش کردن، اَخم، چین و شکنی که هنگام نارضایتی، عصبانیت یا فکر کردن بر پیشانی و ابرو می افتد، تَجَهُّم، تُرش رویی، عُبوس، سَخت رویی، تُندرویی
انباشتن: چاه و جوی را، سر به گریبانی، فرو پوشیدن، شکم انباشتن سر بزرگ، بیخ نژاد چیزی، خانه گلی، گنج بخاک انباشتن چاه و جوی را، پر کردن شکم از غذا، شکم چرانی: (در پی سودی دویده بهر کبس نا رسیده سود افتاده بحبس) (مثنوی)
انباشتن: چاه و جوی را، سر به گریبانی، فرو پوشیدن، شکم انباشتن سر بزرگ، بیخ نژاد چیزی، خانه گلی، گنج بخاک انباشتن چاه و جوی را، پر کردن شکم از غذا، شکم چرانی: (در پی سودی دویده بهر کبس نا رسیده سود افتاده بحبس) (مثنوی)
دندان، دندان آسیا، بر آمده ناهموار، پشته سنگلاخ، باران کم گزیدن، سختی زمانه، باران کم کند دندان، تند خوی، کار آزموده جهاندیده: مرد، دندانه دندانه دندان سن، دندانهای آسیا طواحن، جمع اضراس ضروس یا به ضرس قاطع. از روی یقین با کمال اطمینان
دندان، دندان آسیا، بر آمده ناهموار، پشته سنگلاخ، باران کم گزیدن، سختی زمانه، باران کم کند دندان، تند خوی، کار آزموده جهاندیده: مرد، دندانه دندانه دندان سن، دندانهای آسیا طواحن، جمع اضراس ضروس یا به ضرس قاطع. از روی یقین با کمال اطمینان