- ضبار (ضِ / ضُ)
کتابها (واحد ندارد). (منتهی الارب)
معنی ضبار - جستجوی لغت در جدول جو
- ضبار (ضَبْ با)
نام سگی است. (منتخب اللغات)
- ضبار (ضُ)
نام کوهیست نزدیک حرهالنار. (معجم البلدان)
- ضبار (ضُبْ با)
درختی است مانا به درخت بلوط. (منتهی الارب)
- ضبار
به گونه رمن نامه ها
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
دارای سلطه و قدرت، نام یکی از صورتهای فلکی به شکل مردی که با حمایل یا شمشیر ایستاده است و عصایی به دست راست دارد
خاک نرم، گرد، کنایه از آزردگی
غبار خاستن: بلند شدن گرد، کنایه از به وجود آمدن آزردگی
غبار خاستن: بلند شدن گرد، کنایه از به وجود آمدن آزردگی
مالی که امید به وصول آن نباشد، وام و وعده ای که به آن امید نتوان داشت، وام بی مدت، پنهان، نهان، مال پنهان
تمر هندی، درختی زیبا و شبیه درخت گل ابریشم با گل های زرد یا سرخ رنگ، چوب سخت و سنگین و برگ های دراز و متناوب که هر برگ دارای ۲۰ تا ۳۰ برگچه می باشد، میوۀ ترش و خاکستری رنگ این گیاه که در غلافی دراز جا دارد و پوست آن بعد از رسیدن سخت و صدفی می شود، تمر گجرات، خرمای گجرات، انبله، خبجه
انجیر هندی که نوعی کاکتوس است
انجیر هندی که نوعی کاکتوس است
(ضُ رِ)
لغت نامه دهخدا
شیر. شیر بیشۀ سخت خلقت. (منتهی الارب). شیر قوی. (مهذب الاسماء) ، مرد توانا و دلاور دشمن کش. (منتهی الارب). مرد دلیر. (مهذب الاسماء). ضبارمه، مثله فی الکل، و قیل المیم زائده. (منتهی الارب)
(ضَ رَ)
لغت نامه دهخدا
استواری خلقت، گویند: رجل ذوضباره، یعنی مرد گرداندام استوارخلقت، گروه مردم. ج، ضبائر. (منتهی الارب) ، آس دست. (مهذب الاسماء)
خرمای هندی انجیر هندی گل تافتونی، دیوانگی گولی سر بند شیشه چوب پنبه بردبار پر شکیب، زمین سوخته، جنگ سخت بسیار شکیبا شدید الصبر، کسی که ضمیرش در خدا و برای خدا و به وسیله خداست و هر گاه جمیع بلایای دنیا بر او وارد شود عاجز نگردد، یکی از نامهای خدای تعالی. انجیر هندی که نوعی کاکتوس است
مرگ نابودی روز تیر شید (چهارشنبه)، شب تیرشید، دشمنی، کرت درکشاورزی جویبار، شکست، پیشامد رخداد
