- ضاغطه
- دستگاه فشار (پرس)
معنی ضاغطه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
قاعده، دستور، نظم، آیین، رسم
قاعده، دستور
ضغط، فشردن، فشار دادن، در هم فشردن، کوفتن، تنگ کردن، تنگ گرفتن بر کسی
فشارش، تنگنا، بیزاری فشارش فشار، سختی تنگی، رنج زحمت مشقت، کراهت اکراه. توضیح در تداول به غلط به کسر اول تلفظ کنند
افشرنده، نگاهبان
فشار، سختی، تنگی، رنج، زحمت، مشقت، کراهت، اکراه