جدول جو
جدول جو

معنی ض - جستجوی لغت در جدول جو

ض
هجدهمین حرف الفبای فارسی، ضاد، در حساب ابجد عدد ۸۰۰
تصویری از ض
تصویر ض
فرهنگ فارسی عمید
ض
نشانۀ حرف پانزدهم است از الفبای عرب و نام آن ضاد است و در حساب جمّل آن را به هشتصد دارند و در حساب ترتیبی عربی نمایندۀ عدد پانزده و در فارسی هجده است و آن یکی از دو حرف مختص به عرب است، یعنی ’ض’ و ’ظ’، و در فارسی این حرف نباشد و آن از حروف هفتگانه مستعلیه و شجریّه و مصمته و روادف و مجهوره و مطبقه و شمسیه و ناریّه و مرفوعه است، و در عربی بدل ص آید مانند: تیضیض، تیصیص، ومض، ومص، و همچنین آن را بدل ث آرند: تحاض، تحاث، اضر، اثر، حضیضی، حثیثی، حض، حث، و نیز به ظ بدل شود چون: بهض، بهظ، و هم به لام، چون: جضد، جلد، هم به شین، چون: تحریض، تحریش، و این حرف منحصر بزبان عرب باشد، و ناطق بالضاد بمعنی عرب است چنانکه در حدیث آمده است که: انا افصح من نطق بالضاد، ای العرب، و در مخرج این حرف اختلافات کثیره است، احمد بن مطرف بن اسحاق مصری لغوی را در تمیز مخرج ’ض’ از ’ظ’ رسالتی است، و از ابی عمرو بن العلاء آرند که گفته است مخرج ’ض’ و ’ظ’ یکی باشد و شیخ بهائی را همین عقیده است و این اختلاف دلیل کند که مخرج این دو حرف بسی بیکدیگر نزدیکست، رجوع به روضات الجنات ص 67 شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ضیافت
تصویر ضیافت
(پسرانه)
مهمانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ضیاءالدین
تصویر ضیاءالدین
(پسرانه)
نور خدا
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ضیا
تصویر ضیا
(پسرانه)
نور، روشنی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ضرغامه
تصویر ضرغامه
(دخترانه)
مؤنث ضرغام، شیر درنده، پهلوان، دلاور
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ضرغام
تصویر ضرغام
(پسرانه)
شیر درنده، پهلوان، دلاور
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ضحاک
تصویر ضحاک
(پسرانه)
بسیار خنده کننده، از شخصیتهای ستمگر شاهنامه، ایرانیان از گذاشتن این نام روی پسران پرهیز می کنند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ضحا
تصویر ضحا
(دخترانه و پسرانه)
زمانی پس از برآمدن افتاب، چاشتگاه، نام سوره ای در قرآن کریم
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ضد اوج
تصویر ضد اوج
ضد اوج (Anti Climax) در ادبیات، سینما، و هنرهای نمایشی به یک بخش از داستان یا روایت اشاره دارد که برخلاف انتظار مخاطب، پایان یا نتیجه ای کمتر از حد انتظار و هیجان انگیزی دارد. این تکنیک عمدتاً برای ایجاد اثرات خاص در داستان گویی استفاده می شود و می تواند به نحوه های مختلفی مورد استفاده قرار گیرد. در ادامه به توضیح بیشتر این مفهوم می پردازم:
تعریف ضد اوج:
ضد اوج لحظه ای است که در آن تنش یا هیجان داستان به طور ناگهانی و غیرمنتظره ای کاهش می یابد، به جای اینکه به اوج هیجان خود برسد. این کاهش هیجان می تواند تأثیراتی چون طنز، بی اعتنایی، یا حتی تعمق بیشتر بر مفهوم داستان ایجاد کند.
کاربردهای ضد اوج:
1. ایجاد طنز:
- در داستان ها یا فیلم های کمدی، ضد اوج می تواند برای ایجاد لحظات خنده دار استفاده شود. به عنوان مثال، پس از ایجاد تنش فراوان و انتظار برای یک نتیجه بزرگ، نتیجه ای ساده و غیرمنتظره می تواند مخاطب را بخنداند.
2. تعمیق مفهوم:
- ضد اوج می تواند به عنوان ابزاری برای تعمق بیشتر در پیام یا مفهوم داستان استفاده شود. به عنوان مثال، در یک داستان تراژیک، ضد اوج می تواند تأکید بر بی معنایی یا پوچی زندگی باشد.
3. شکستن انتظارات:
- ضد اوج می تواند برای شکستن انتظارات مخاطب و ایجاد یک تجربه تازه و غیرمعمول استفاده شود. این تکنیک می تواند به داستان گویی کمک کند تا از کلیشه ها و پیش بینی پذیری فاصله بگیرد.
مثال ها:
1. ادبیات:
- در رمان ها و داستان های کوتاه، ضد اوج می تواند به عنوان یک پایان غیرمنتظره استفاده شود که به جای حل کامل مشکل یا کشمکش اصلی، به شکلی ناگهانی و غیرمعمول خاتمه می یابد.
2. سینما:
- در فیلم ها، ضد اوج می تواند در یک صحنه حساس و پرتنش رخ دهد که در آن به جای یک نتیجه بزرگ و هیجان انگیز، یک نتیجه ساده و بی تفاوت اتفاق می افتد.
3. نمایشنامه:
- در تئاتر، ضد اوج می تواند در یک نقطه کلیدی از نمایش به کار رود تا تأثیر عاطفی خاصی بر مخاطب بگذارد.
نمونه های مشهور:
- در فیلم های کمدی مانند `مانتی پایتون و جام مقدس`، لحظات ضد اوج زیادی وجود دارد که انتظارات مخاطب را به شکلی خنده دار می شکند.
- در ادبیات، داستان کوتاه `اتفاقی در پل اول کریک` نوشته امبروس بیرس، نمونه ای از استفاده از ضد اوج برای ایجاد یک پایان غیرمنتظره و تأمل برانگیز است.
ضد اوج می تواند به عنوان یک ابزار قدرتمند در داستان گویی مورد استفاده قرار گیرد تا با شکستن انتظارات و ایجاد لحظات غیرمنتظره، تجربه ای تازه و جذاب برای مخاطب ایجاد کند.
جایی که ماجرای فیلم در آن به اوج خود می رسد و تماشاگر در خود بیشترین احساس را نسبت به فیلم دارد، اما به یک باره هیجان ماجرا فروکش می کند و فیلم با حالتی سرد و ناامیدکننده و خالی از هیجان پیش می رود.
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
تصویری از ضرر
تصویر ضرر
زیان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ضعف
تصویر ضعف
سستی، ناتوانی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ضروری
تصویر ضروری
بایسته
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ضرورت
تصویر ضرورت
بایستگی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ضرب کردن
تصویر ضرب کردن
بس شمردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ضربه
تصویر ضربه
برخورد، تکانه، زنش، کوبه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ضربت
تصویر ضربت
کوبش، کوبه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ضربان
تصویر ضربان
تپش
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ضرب و شتم
تصویر ضرب و شتم
لت و کوب
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ضلع
تصویر ضلع
دیواره، راستا، راسته
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ضعیف
تصویر ضعیف
نزار، لاغر، ناتوان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ضمن تایید
تصویر ضمن تایید
افزون بر درست شمردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ضمانت
تصویر ضمانت
پایندان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ضمائم
تصویر ضمائم
پیوست ها
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ضمن
تصویر ضمن
افزون، افزون بر، درکنار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ضمن اینکه
تصویر ضمن اینکه
پیوست به اینکه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ضمن آنکه
تصویر ضمن آنکه
افزون بر آنکه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ضمنا
تصویر ضمنا
در پیوست، افزون برین، هم چنین
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ضمنا باید گفت
تصویر ضمنا باید گفت
در ادامه باید گفت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ضمیر
تصویر ضمیر
اندرون
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ضمیر ناخودآگاه
تصویر ضمیر ناخودآگاه
نهان ناخودآگاه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ضمیمه
تصویر ضمیمه
پیوست
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ضوابط
تصویر ضوابط
بندها
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ضیافت
تصویر ضیافت
سور، بزم
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ضرب المثل
تصویر ضرب المثل
گنج واژه
فرهنگ واژه فارسی سره