جدول جو
جدول جو

معنی صَبُور - جستجوی لغت در جدول جو

صَبُور
صبور، بیمار
دیکشنری عربی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از صبور
تصویر صبور
صبر کننده، بردبار، شکیبا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صبور
تصویر صبور
شکیبا، صابر، حلیمی، شکیبنده
فرهنگ لغت هوشیار
پا جوش کویک (نخل)، کویک کمبار، باد گرم، باد سرد، نایک که با آن آب نوشند، شیرآب، درمانده: مرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صبور
تصویر صبور
((صَ))
شکیبا، بردبار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از صبور
تصویر صبور
شکیبا، بردبار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از صبور
تصویر صبور
Patient
دیکشنری فارسی به انگلیسی
धैर्यवान
دیکشنری فارسی به هندی
인내심이 강한
دیکشنری فارسی به کره ای
терпеливый
دیکشنری فارسی به روسی
بی پروا، پررنگ، بی ادب، بی شرم، پررو، شجاع، جسور، بدون ترس، دلیر، گستاخ
دیکشنری عربی به فارسی
متفکّر، عزیزی
دیکشنری عربی به فارسی
مفتخر، افتخار
دیکشنری عربی به فارسی
بخشنده
دیکشنری عربی به فارسی
تقلّب شده، نادرست
دیکشنری عربی به فارسی
پراکنده، تاول زده
دیکشنری عربی به فارسی
قابل توجیه، پذیرفته شد
دیکشنری عربی به فارسی
مقبولیت، پذیرش
دیکشنری عربی به فارسی
چهره درهم، اخم کردن، عبوس، ترشرویی
دیکشنری عربی به فارسی