جدول جو
جدول جو

معنی صوفانه - جستجوی لغت در جدول جو

صوفانه
(نَ)
تره ای است زرد موی دار خرد. (منتهی الارب). بقله معروفه و هی زغباء قصیره. (تاج العروس)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از صبحانه
تصویر صبحانه
خوراکی که هنگام صبح می خورند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از روزانه
تصویر روزانه
مقابل شبانه، مربوط به روز، به اندازۀ یک روز مثلاً مصرف روزانه، در هر روز مثلاً روزانه چند لیوان آب می خورید؟، روز
فرهنگ فارسی عمید
درختی شبیه درخت بیدمشک که چوب محکم و سخت و شاخه های صاف و راست دارد و از شاخه هایش دستۀ بیل و کلنگ درست می کنند، نوعی بافت کاموا، نوعی کافور مرغوب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دوگانه
تصویر دوگانه
دوتایی، هر چیزی که مرکب از دو جزء یا دو عنصر باشد، نماز دو رکعتی، دو رکعت نماز، نماز صبح
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صوفیانه
تصویر صوفیانه
به طریق صوفیان، به شیوه و روش صوفیان، همچون صوفیان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زولانه
تصویر زولانه
زاولانه، بندی آهنی که بر گردن یا دست و پای زندانیان می بستند، حلقه و زنجیری که به پای اسب و استر می بستند، بخو، گیسوی پیچیده
فرهنگ فارسی عمید
(نی یَ)
تأنیث صوفانی. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(صَوْ وا نَ)
کون. (منتهی الارب). الدبر. (اقرب الموارد) ، نوعی ازسنگ سخت. (منتهی الارب) (مهذب الاسماء). ج، صوّان
لغت نامه دهخدا
(نی ی)
بسیارپشم. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(نَ)
نخله صوحانه، خرمابن خشک شاخ. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(نَ / نِ)
نام یکی از ضربهای موسیقی است و آن سه ضرب است دیک دک. (مجلۀ موسیقی شمارۀ 5 ص 25 از رسالۀ امیرخان) ، سرانداز. نام آهنگی است. رجوع به ذیل کلمه آهنگ شود
لغت نامه دهخدا
(نَ / نِ)
مانند صوفی. همانند صوفی:
شد درون تا کند تماشائی
صوفیانه برآورد پائی.
نظامی.
رجوع به صوفی و صوفیه شود
لغت نامه دهخدا
(صَ نَ)
سنگ سخت تابان. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(نَ / نِ)
سوراخ سوزن، دهانۀ تیر. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(صَ نَ)
نخله صوجانه، خرمابن خشک و خشک شاخ. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
یکی از گیاهان تیره پروانه واران و یکی از گونه های شبدر است عوینه شبدرک از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صبحانه
تصویر صبحانه
ناهار شکن، ناشتائی، چاشنی بامداد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صوفیچه
تصویر صوفیچه
سوفیچه سوفیانه جامه ویژه سوفیان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صیدانه
تصویر صیدانه
یغام (غول)، پر گوی: زن پر درد سر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روزانه
تصویر روزانه
مربوط به روز، هر روزه، روز به روز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اوفسانه
تصویر اوفسانه
افسانه و سرگذشت
فرهنگ لغت هوشیار
بندی آهنین که بر گردن و دست و پای ستوران یا زندانیان بندند بخاو بخو
فرهنگ لغت هوشیار
بندی آهنین که بر گردن و دست و پای ستوران یا زندانیان بندند بخاو بخو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دوگانه
تصویر دوگانه
عدد دو، دو عدد، دوبدو، دو تا دو تا، دوتایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صوفان
تصویر صوفان
غارچ هاگدار از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صوجانه
تصویر صوجانه
خرما بن خشک
فرهنگ لغت هوشیار
سوفیانه درویشانه همچون صوفیان به طریق صوفیان: سماع صوفیانه، به شیوه صوفیان: صوفیانه عمل می کند، بحری از اصول موسیقی و آن سه ضربی است، سر انداز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صوفیانه
تصویر صوفیانه
((یِ))
همچون صوفیان، به شیوه صوفیان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اوسانه
تصویر اوسانه
((اُ نِ))
افسانه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دوگانه
تصویر دوگانه
((دُ نِ))
دو جام شراب که پیاپی خورند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از روزانه
تصویر روزانه
((نِ))
مربوط به روز، وابسته به روز
فرهنگ فارسی معین
تصویری از صبحانه
تصویر صبحانه
((صُ نِ))
غذایی که صبح می خورند، ناشتایی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از صبحانه
تصویر صبحانه
ناشتا، ناشتایی، چاشت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دوگانه
تصویر دوگانه
Double
دیکشنری فارسی به انگلیسی