جدول جو
جدول جو

معنی صوابدید - جستجوی لغت در جدول جو

صوابدید
صلاحدید، اجازه، تجویز
تصویری از صوابدید
تصویر صوابدید
فرهنگ فارسی عمید
صوابدید
سکالش صلاح دید شور مشورت
تصویری از صوابدید
تصویر صوابدید
فرهنگ لغت هوشیار
صوابدید
((صَ))
نظرخواهی، مشورت
تصویری از صوابدید
تصویر صوابدید
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از صلاحدید
تصویر صلاحدید
نیکخواهانه، روادید، نیکخواهی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از صلاحدید
تصویر صلاحدید
صلاح دیدن، مصلحت دیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صنا دید
تصویر صنا دید
مرد بزرگ مهتر سرور، دلاور، سرمای شدید، جمع صنادید
فرهنگ لغت هوشیار
روا دیدن روا دانستن به جا دانستن درست دانستن نیک انگاشتن عاقبت نیکو برای امری دیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روادید
تصویر روادید
صلاحدید
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از روادید
تصویر روادید
عبارت و امضائی که نوشته را دارای اعتبار کند، ویزا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صنادید
تصویر صنادید
مهتران و بزرگان، اشراف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نابدید
تصویر نابدید
ناپیدا، نهفته، مخفی: (... که اکنون شمارابدین برزکوه ببایدبدن ناپدید از گروه. (شا)، نامرئی نامشهود: خردمند کز دور دریا بدید کرانه نه پیدا و بن ناپدید... (شا)، پوشیده مستور: ابا خواهر خویش به آفرید زخون مژه هر دورخ ناپدید. (شا)، معدوم محو: خروشیدچون روی رستم بدید که نام توباد از جهان ناپدید. (شا)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روادید
تصویر روادید
((رَ))
امضاء یا عبارتی که نوشته ای را تأیید کرده و به آن اعتبار می بخشد
فرهنگ فارسی معین
اجازه نامه ای همراه با مهر و امضای نمایندۀ یک کشور که به خارجیان برای ورود به آن کشور داده می شود، ویزا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صنادید
تصویر صنادید
مهتران، بزرگان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از وادید
تصویر وادید
سرکشی در کار، بازدید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وادید
تصویر وادید
بازدید، سرکشی
فرهنگ فارسی معین