معنی نابدید
- نابدید (بِ)
- مقابل بدید. (شعوری). غایب. (منتهی الارب). ناپیدا. که دیده نشود. نامرئی. ناپدید. پنهان. و رجوع به ناپدید شود:
بحر عشق یار بی پایان و ساحل نابدید
در مطلب بی شمار و قعر دریا نابدید.
ابوالمعانی (از شعوری).
کاروان گر نابدید از چشم ماست
نک دلیل راه آهنگ دراست.
صهبای سیرجانی
