ابن جعد الخضری. وی شاعری فصیح است که دو دولت اموی و عباسی را دریافت و شیفتۀ کاس دختر بجیر بود و مشهورترین شعر او درباره این دختر است. وی در حدود سال 140 هجری قمری درگذشت. (الاعلام زرکلی ج 2 صص 428- 429) از اجداد جذام از قحطانیه است و مساکن فرزندان او در بلاد شرق اردن است و جماعتی از ایشان به مصراند و بنوصخر از طی از قحطانیه، منازل آنان بین تیماء و خیبر و شام بوده است. (الاعلام زرکلی ج 2 ص 428) ابن مسلم بن نعمان عبدی. مردی شجاع و از رؤساء است و در جنگ های اشرس و ترک و در ماوراءالنهر حاضر بوده و در یکی از این جنگ ها به سال 110 هجری قمری بقتل رسید. (الاعلام زرکلی ج 2 ص 429) ابن حبیب الشاعر. وی از بنی صبح بن کاهل از بطون هذیل است. (عقد الفرید ج 3 ص 288)
ابن جعد الخضری. وی شاعری فصیح است که دو دولت اموی و عباسی را دریافت و شیفتۀ کاس دختر بجیر بود و مشهورترین شعر او درباره این دختر است. وی در حدود سال 140 هجری قمری درگذشت. (الاعلام زرکلی ج 2 صص 428- 429) از اجداد جذام از قحطانیه است و مساکن فرزندان او در بلاد شرق اردن است و جماعتی از ایشان به مصراند و بنوصخر از طی از قحطانیه، منازل آنان بین تیماء و خیبر و شام بوده است. (الاعلام زرکلی ج 2 ص 428) ابن مسلم بن نعمان عبدی. مردی شجاع و از رؤساء است و در جنگ های اشرس و ترک و در ماوراءالنهر حاضر بوده و در یکی از این جنگ ها به سال 110 هجری قمری بقتل رسید. (الاعلام زرکلی ج 2 ص 429) ابن حبیب الشاعر. وی از بنی صبح بن کاهل از بطون هذیل است. (عقد الفرید ج 3 ص 288)
سوراخ بینی. (دهار) (منتهی الارب) (آنندراج). سوراخ بینی. ج، مناخر. (ناظم الاطباء). بینی و گویند سوراخ آن. ج، مناخر. (از اقرب الموارد). هر یک از دو سوراخ بینی. تثنیۀ آن منخرین. (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به منخرین شود
سوراخ بینی. (دهار) (منتهی الارب) (آنندراج). سوراخ بینی. ج، مناخر. (ناظم الاطباء). بینی و گویند سوراخ آن. ج، مناخر. (از اقرب الموارد). هر یک از دو سوراخ بینی. تثنیۀ آن منخرین. (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به منخرین شود
در تداول عامه، مخفف صد دینار است و آن سکه ای بود از مس معادل دو شاهی و ده عدد آن یک قران (یک ریال) و سالها رائج بود. تاریخ انتشار آن بطور دقیق معلوم نیست، ولی آنچه مسلم است اینکه در سال 1319 هجری قمری جریان داشته، سپس طبق پیشنهاد شماره 2277 وزارت دارائی و تصویبنامۀ هیئت وزیران 16/1/31 از اول تیر ماه 1316 هجری شمسی از جریان خارج شده است، ولی ادامۀ جریانش تا سنوات 1324 و 1325 هجری قمری باقی بوده است
در تداول عامه، مخفف صد دینار است و آن سکه ای بود از مس معادل دو شاهی و ده عدد آن یک قران (یک ریال) و سالها رائج بود. تاریخ انتشار آن بطور دقیق معلوم نیست، ولی آنچه مسلم است اینکه در سال 1319 هجری قمری جریان داشته، سپس طبق پیشنهاد شماره 2277 وزارت دارائی و تصویبنامۀ هیئت وزیران 16/1/31 از اول تیر ماه 1316 هجری شمسی از جریان خارج شده است، ولی ادامۀ جریانش تا سنوات 1324 و 1325 هجری قمری باقی بوده است
معرب چنار است و آن درختی باشد معروف. (برهان). چنار. (منتهی الارب) (مهذب الاسماء). دلب. در اقرب الموارد این لغت را به تشدید نون ضبط کرده است. رجوع به چنار شود، سر دوک. (منتهی الارب)
معرب چنار است و آن درختی باشد معروف. (برهان). چنار. (منتهی الارب) (مهذب الاسماء). دُلب. در اقرب الموارد این لغت را به تشدید نون ضبط کرده است. رجوع به چنار شود، سر دوک. (منتهی الارب)
مخفف اصطخر است: چو شد روشنک سوی شهر صطخر پذیره شدش هر که بودیش فخر. فردوسی. سوی طیسفون شد ز شهر صطخر که گردن کشان را بدان بود فخر. فردوسی. ز کرمان بیامد بشهر صطخر بسر برنهاد آن کیی تاج فخر. فردوسی. چنین تا به شهر صطخر آمدند ز شاهان همی داستانها زدند. فردوسی. رجوع به استخر شود
مخفف اصطخر است: چو شد روشنک سوی شهر صطخر پذیره شدش هر که بودیش فخر. فردوسی. سوی طیسفون شد ز شهر صطخر که گردن کشان را بدان بود فخر. فردوسی. ز کرمان بیامد بشهر صطخر بسر برنهاد آن کیی تاج فخر. فردوسی. چنین تا به شهر صطخر آمدند ز شاهان همی داستانها زدند. فردوسی. رجوع به استخر شود