دهی از دهستان برکشلو بخش حومه شهرستان ارومیه 35هزارگزی خاور ارومیه. 1هزارگزی جنوب شوسۀ گلمانخانه به ارومیه. جلگه. معتدل مالاریائی. سکنه 160 تن. آب از شهرچای و چشمه. محصول آن غلات و توتون و چغندر و حبوبات و انگور. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی جوراب بافی. راه ارابه رو، تابستان میتوان اتومبیل برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی از دهستان برکشلو بخش حومه شهرستان ارومیه 35هزارگزی خاور ارومیه. 1هزارگزی جنوب شوسۀ گلمانخانه به ارومیه. جلگه. معتدل مالاریائی. سکنه 160 تن. آب از شهرچای و چشمه. محصول آن غلات و توتون و چغندر و حبوبات و انگور. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی جوراب بافی. راه ارابه رو، تابستان میتوان اتومبیل برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دمبرگ، منگله، بند بند کمان بند شمشیر، کجه کجک کناره کناره (قناره تازی گشته کناره)، میوه آویزان یکدلی یکرنگی، بستگی پیوند، خویشاوندی، دشمنی، دوستی از واژگان دو پهلو، از آنی (تملک)، مرگ، خورش روز گذار، راه، چرخ چاه، دول بزرگ (دول دلو) بدل دوست داشتن کسی را دوست داشتن، دوستی، بستگی ارتباط، جمع علایق (علائق) علاقجات (غلط) یا علاقه قرابت. ارتباط خویشاوندی. یا علاقه محبت. دوستی قلبی. یا قطع علاقه. ترک دوستی دل کندن، بند و کمان و تازیانه و شمشیر و جز آن، هر چیز که بدان چیزی را آویزند، آن چه از میوه به درختان آویزند باشد، جمع علایق (علائق) علاقی، دنباله. یا علاقه دستار. طره آن شمله. به دل دوست داشتن، بستگی و ارتباط
دمبرگ، منگله، بند بند کمان بند شمشیر، کجه کجک کناره کناره (قناره تازی گشته کناره)، میوه آویزان یکدلی یکرنگی، بستگی پیوند، خویشاوندی، دشمنی، دوستی از واژگان دو پهلو، از آنی (تملک)، مرگ، خورش روز گذار، راه، چرخ چاه، دول بزرگ (دول دلو) بدل دوست داشتن کسی را دوست داشتن، دوستی، بستگی ارتباط، جمع علایق (علائق) علاقجات (غلط) یا علاقه قرابت. ارتباط خویشاوندی. یا علاقه محبت. دوستی قلبی. یا قطع علاقه. ترک دوستی دل کندن، بند و کمان و تازیانه و شمشیر و جز آن، هر چیز که بدان چیزی را آویزند، آن چه از میوه به درختان آویزند باشد، جمع علایق (علائق) علاقی، دنباله. یا علاقه دستار. طره آن شمله. به دل دوست داشتن، بستگی و ارتباط