جدول جو
جدول جو

معنی صفایا - جستجوی لغت در جدول جو

صفایا
گزیدۀ غنیمت ها
تصویری از صفایا
تصویر صفایا
فرهنگ فارسی عمید
صفایا
(صَ)
جمع واژۀ صفی ّ است. (منتهی الارب). رجوع به صفی شود
لغت نامه دهخدا
صفایا
(صَ)
جمع واژۀ صفیه. (منتهی الارب). برگزیدۀ رئیس از غنیمت پیش از قسمت: کانت لرسول اﷲ ثلاث صفایا مال بنی النضیر و خیبر و فدک، خالصه ها، واز آن جمله است صفایای ملوک. رجوع به صفیّه شود
لغت نامه دهخدا
صفایا
مونث صفی، گزیده از غنیمت که پیغمبر امام یا رئیس برای خود بردارد، جمع صفایا
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از صبایا
تصویر صبایا
صبیه ها، دختربچه ها، جمع واژۀ صبیه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خفایا
تصویر خفایا
جاهای پنهان و دور از چشم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صفایح
تصویر صفایح
صفیحه ها، شمشیرهای پهن، سنگهای پهن، روهای هر چیز پهن، جمع واژۀ صفیحه
فرهنگ فارسی عمید
(صَ)
اصفهانی. در عمل رمل آگاهی داشت طبعش خالی از لطفی نیست با حکیم شفائی معارضه داشته شعرش این است:
مکن ناگشته از خاطرفراموشان فراموشم
که چون از خاطرت رفتم ز خاطرها فراموشم
به بازار محبت از پی سودای دل رفتم
دچارم شد خریداری و سودا شد فراموشم.
*
سیمرغم وبال مگسی می طلبم
آزادم و کنج قفسی می طلبم
فریاد که فریادرسم خاموشی است
خاموشم و فریادرسی می طلبم.
(تذکرۀ نصرآبادی ص 305).
و رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود
لغت نامه دهخدا
(صَ)
جمع واژۀ صبیه. رجوع به صبیه شود
لغت نامه دهخدا
شهر بزرگی است بین منبج و حلب، از اعمال منبج، (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(صَ یِ)
جمع واژۀ صفیحه. رجوع به صفائح و رجوع به صفیحه شود
لغت نامه دهخدا
(صَ یِ)
جمع واژۀ صفیره است. رجوع به صفیره شود
لغت نامه دهخدا
لاوی قهاتی. (اول تواریخ ایام 6:36) (قاموس کتاب مقدس ص 556)
لغت نامه دهخدا
لفظ صفنیا یعنی مخفی شده بتوسط یهوه و او نهمین انبیاء اصغر و پسر کوشی و محتمل است که نوۀ حزقیای پادشاه باشد. (کتاب صفنیا1:1). تخمیناً در سال 430 قبل از مسیح یعنی در ابتدای سلطنت یوشیای پادشاه، قبل از آنکه اصلاحات آن پادشاه نیکونهاد تکمیل گردد به نبوت شروع نمود. (صفنیا1:4 و5). انهدام نینوی را در باب 2:13-15 نبوت فرمود که گویا در سال قبل از مسیح واقع شد و هم تهدیداتی را که در 1:4-6 برضد بعلیان و چماریم و غیره شده بود اخبار فرمود و بتوسط یوشیا تکمیل یافت. (دوم پادشاهان 23:4و5). نبوتش مشتمل بر دو مطلب و در سه باب مندرج است از آن جمله نبواتی است که بر ضد بت پرستان یهودا و بت پرستان حوالی آن یعنی موآب و عمون و حبش و نینوی و هم بر ضد رؤساء و کاهنان و پیغمبران شرارت پیشه می باشد. در باب 2:1-3 طوایف را بتوبه و انابه دعوت می فرماید. در باب 3:1-7 اورشلیم را از سیاست آینده متنبه می سازد اما کلام خود را با مواعید برکات آمیز و مژده ختم می نماید. طرز عباراتش بعبارات یرمیا شباهت دارد زیرا که در سالهای اول با یرمیا معاصر بود و تاریخ او بعداز آن معلوم نیست. (قاموس کتاب مقدس صص 556-557)
پسر معیا که در زمان سلطنت صدقیا کهانت می نمود. (دوم پادشاهان 25:18-21، ارمیا 21:1 و 29:25-29 و 37:3 و 52:24-27) (قاموس کتاب مقدس ص 556)
پدریوشیا. (کتاب زکریا 6:1) (قاموس کتاب مقدس ص 556)
لغت نامه دهخدا
(صَ)
ج صرّاء. (دهار). جمع واژۀ صریاء. (منتهی الارب). جمع واژۀ صریه
لغت نامه دهخدا
نام چند کس و از آن جمله است: 1- شخصی از نسل داود. 2- یکی از رؤسای بنی شمعون. 3- شخصی از بنی یساکار. 4- شخصی از ذریۀ شاول. (قاموس کتاب مقدس)
لغت نامه دهخدا
(خَ)
جمع واژۀ خفی و خفیه. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب) : و خفایای آن ماجری و خبایای آن حادثه محقق شد. (سندبادنامه ص 86)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
نوعی از غذای پختنی که ترکیب یافته است از گوشت و آب و ادویه و پرسیاوشان و نمک و در ’تفایا الخضراء’ پرسیاوشان ’تر’ است و در حالیکه در ’تفایا البیضاء ’’خشک’ میباشد. (از دزی ج 1 صص 147-148)
لغت نامه دهخدا
تصویری از صبایا
تصویر صبایا
جمع صبیه، دختران دختر بچگان جمع صبیه دختران دختر بچگان
فرهنگ لغت هوشیار
شمشیر پهناور، روی پهن از هر چیزی، سنگ پهن، پوست (صورت)، هر یک از هشت استخوان که جمجمه مرکب از آنهاست قبیله، (اسطرلاب) جسمی که محیط باشد با دو دایره متساوی و متوازی و سطحی که واصل باشد میان دو محیط این دو دایره و صحفه ای که بر آن آفاق اقالیم سبعه نوشته باشند آن را صفیحه آفاقی نامند، جمع صفایح (صفائح)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خفایا
تصویر خفایا
جمع خفیه خفی نهفته ها نهانها خفایای اسرار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صبایا
تصویر صبایا
((صَ))
جمع صبیه، دختران
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خفایا
تصویر خفایا
((خَ))
جمع خفیه، خفی، نهفته ها، نهان ها
فرهنگ فارسی معین
پنهان ها، پوشیده ها، نهفته ها، نهان ها، خلوت ها، مخفیگاه ها
فرهنگ واژه مترادف متضاد