اصفهانی. در عمل رمل آگاهی داشت طبعش خالی از لطفی نیست با حکیم شفائی معارضه داشته شعرش این است: مکن ناگشته از خاطرفراموشان فراموشم که چون از خاطرت رفتم ز خاطرها فراموشم به بازار محبت از پی سودای دل رفتم دچارم شد خریداری و سودا شد فراموشم. * سیمرغم وبال مگسی می طلبم آزادم و کنج قفسی می طلبم فریاد که فریادرسم خاموشی است خاموشم و فریادرسی می طلبم. (تذکرۀ نصرآبادی ص 305). و رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود